شما چه اهدافی را در کتابهایتان دنبال میکنید؟
متوجه شدم دنیای کودکان نیاز به شادی دارد. شعرهای تعلیم و تربیتی مثل دستور دادن و ... برای بچهها مؤثر نیست. اولین ویژگیای که بچهها را جذب میکند طنز، شیطنت و شادی ست و دومین ویژگی این است که بچهها را به آزادی، دوستی، همفکری و همکاری دعوت کنم. در بیشتر اشعار از بچهها میخواهم با هم باشند. شعرهای من رنگا رنگ است و سعی کردم یک ذهنیت خلاق برای بچهها پیش بیاید. در بعضی از شعرها به مادران هم چیزی دادهام. یعنی لایه پنهانی هم برای آدم بزرگها گذاشتهام که آنها هم برداشتهایی داشته باشند و بچهها فکر نکنند برای آنها دستور اخلاقی فرستادهام. باغ کتاب هم باید با برنامههای متنوع غیر بخش نامهای بچهها را شاد و خلاق کند. مناسبتی کار کردن بچهها را بی زار میکند. به فعالیت گروهی بچهها خیلی اعتقاد دارم و باغ رنگارنگ کتاب فضای اینگونه فعالیتها را دارد.
* باغ کتاب را چگونه دیدید؟
باغ کتاب، باغی از کتاب است. اگر در شهرهای بزرگ مکانهای اینچنینی داشته باشیم یک اتفاق بزرگ فرهنگی روی میدهد و بچههای ما در سراسر کشور به کتابهای دلخواهشان دست پیدا میکنند. این حرکت شایسته و مناسب است و امیدوارم مردم با استقبال این مجموعه را پذیرفته باشند و ما خوشحال و امیدوار باشیم کتابهای خوبی که برای بچهها منتشر میشود به دست آنها برسد. تنوع کتابها و چیدمان خوب آنها و تعداد ناشرانی که کتابهایشان عرضه شده است همه نشان دهنده آن است که در این فضای رنگا رنگ میتواند پاسخگوی همه نوع همه نوع سلیقهای باشد. از افتتاح این مکان بسیار خوشحالم چرا که می دانم با تسهیل تردد خانوادهها رونق خوبی میگیرد. امیدوارم شهرداری و مسئولانی که کار به آنها محدود میشود راهکاری پیدا کنند که رفت و آمدها و زحمتها را کمتر کنند.
*فکر میکنید چرا سرانه مطالعه در کشور ما کم است؟
ما باید بچههای کتاب خوانی داشته باشیم. برای اینکه بچهها کتاب خوان شوند باید کتابخانه داشته باشیم و برای اینکه بتوانند استعدادهایشان را بروز دهند باید امکانات اولیه وجود داشته باشد. نمیشود از بچههایی که چیزی ندیدهاند، بخواهیم فعالیت خلاقانهای داشته باشند. باید مکانهایی چون باغ کتاب داشته باشیم که کودکان را فعال کند و آنها را به کوششهایی وا دارد که نشان دهند تواناییهایشان باشد تا بزرگتر ها متوجه شوند چه کارهایی برای آنها انجام دهند که نتیجه بهتری داشته باشد.
بودن کتاب فروشیهای بزرگ در شهرهای بزرگ خود به خود خانوادهها را جذب میکند و بچهها با محیط فرهنگی آشنا میشوند و با آن ارتباط برقرار میکنند و در مراحل رشد کودکان مؤثر است. کودکان با کتاب پیوند میخورند و این پیوند در سالهای آینده محکمتر میشود. محیطی که کتاب و کتاب خوان نباشد کودکان عادت به مطالعه را از دست میدهند و کتاب خوان نمیشوند.
*کتاب در کتابخانهها رایگان است، ولی باز هم کمتر مطالعه میکنیم و به مردم کتاب نخوانی معروف هستیم.
عوامل متعددی برای کتاب نخواندن مردم ما وجود دارد. ما نمیتوانیم بگوییم مردم ما اهل مطالعه نیستند. ایرانیها با تمام مشکلاتی که دارند آدمهای کتاب خوان و فرهنگ مداری هستند. خانوادهها کتاب را دوست دارند، اما ایراد در مدیریت فرهنگی کشور است که ریشه در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد. این مشکلات نرخ مطالعه و شمارگان کتاب را پایین آورده است. ممکن است برخی بگویند پیدا شدن امکانات جدید باعث شده کتاب از مسیر توجه افراد دور شود، ولی من این را باور ندارم. این امکانات پیش از ایران به کشورهای دیگر رفته است. ولی شمارگان کتاب در کشورهای پیشرفته خیلی شگفت انگیز است و همه اهل مطالعه کتاب کاغذی هستند. در ایران هم بخشهایی از طبقات متوسطه همچنان پیوندشان را با کتاب و کتابخانی نگه داشتهاند، اما متاسفانه مدیریت اشتباه فرهنگی استمرار پیدا کرده است. یکی از این دلایل ناشر بودن دولت است است، چرا که بخش خصوصی نمیتواند با دولت رقابت کند. دیگری عدم چاپ کتابهایی ست که جامعه میپسندند. این کتابها یا چاپ نمیشوند یا قدرت توزیع ندارند. در این سالها چون یک توزیع سراسری نداشتیم صدمه زیادی دیدیم. اما راه اندازی باغ کتاب و فروشگاههای مشابه میتواند در این امر مفید باشد. نکته دیگر اینکه جامعه ما هنوز در بافت سنتی گیر کردهاند. یک نوع رویکرد قدرت گرایانه در جامعه گیر کرده است که یکی سنت و دیگری مدرنیته است. این دو با هم ناسازگاری دارند و سبب شده ما دچار آسیبهای فکری و فرهنگی شویم.
تیراژ کتابهای من قبلاً کمتر از 70 هزار نبود و الان به 2 هزار رسیده است. مشکل دیگر هم از نظر سیاسی- اقتصادی ست. کتابخوانی زمانی رواج پیدا میکند که حرکت فرهنگی در مسیر رشد اجتماعی و اقتصادی افراد قرار بگیرد و کسی که کتاب میخواند زندگی بهتری داشته باشد. اما آن طور که میبینیم خانوادههایی که بیشتر به کتاب علاقه مندند با مشکلات اجتماعی و اقتصادی بیشتری مواجه هستند.
*کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کیهان بچهها دو مجموعه فرهنگی موفق هستند که شما هم در آن آنها فعالیت داشتید. چنین مجموعههایی چقدر میتوانند در خلاق شدن ذهن بچهها مؤثر باشند؟
جامعه در بطن خود نیازهایی دارد. این نیازها را مطرح میکند و افرادی را از دل خودش بیرون میدهد که به این نیازها پاسخ دهند. یک جامعه مترقی به تمام سؤالها پاسخ میدهد. در جامعههایی که دارای تلاطمهایی مثل فقر، نابرابری، بی مدیریتی و ... هستند بسیاری از پرسشها بی پاسخ میمانند. گروهی تلاش میکنند نویسنده، شاعر و ... به جامعه تحویل دهند. اینها فعالیتهای بی نتیجه است. شاعر و نویسنده دولتی با بودجه دولتی کار میکند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای مردم باشند. هنرمند از دل جامعه بر میخیزد و پاسخ میدهد. جامعه اگر پویا باشد خلاقیتها بروز پیدا میکند. ما باید جامعه را پویا کنیم. یکی از راههای پویایی دسترسی آزاد به اطلاعات است. اگر ما یک نیروی سراسری داشتیم و کتابهای خوب به دست بچهها میرسید، آنها به کتاب علاقه مند میشدند. مراکزی مثل باغ کتاب یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با ارائه کتابهایی که بچهها دوست دارند باید جامعه را به سمت پویایی پیش ببرند. در جامعه هم باید یک حرکت ملی صورت گیرد که من به دولت اعتماد دارم و مطمئنم تلاش میکنند که در مسیر رشد قرار بگیریم، اما آیا همه جامعه هماهنگ است؟ من همچنان به عنوان کسی که با بچهها ارتباط دارم حق ندارم ناامید باشم. ایران کشور زیبا و خوبی ست و امیدوارم اتفاقات خوبی رقم بخورد. ما باید بچهها را در مسیری قرار دهیم که کشور خودشان را دوست داشته باشند و در این آب و خاک تلاش کنند و آن را بسازند.
نقش آموزش و پرورش را در مشکلات فرهنگی این روزها چگونه میبینید؟
نظام آموزشی ما خاک خورده و قدیمی ست و نمیتواند بچهها را جذب کند. کتابها در حال تغییر هستند و آموزش و پرورش هم تصمیم دارد تغییراتی ایجاد کند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد و سیستم آموزشی ما به سمت نو شدن برود. خانوادهها بیدار شدهاند و دل بستگیهای ایران بالا رفته است. وقتی بچههای ما کشور خودشان را دوست داشته باشند و مسئولان کشور هماهنگ باشند، میتوانیم بگوییم یک ایرانی میتواند شایستگیهای خودش را در کشور خودش در سطح جهانی آشکار کند.