خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی

گفت‌وگو با مفتاحی، مترجم پرفروش‌ترین کتاب باغ کتاب تهران " من پیش از تو "
جای رمان‌های خوشخوان و ساده خالی بود/ قاچاق کالا گریبان‌گیر تولیدات فرهنگی هم شده
 

گفت‌وگو با مفتاحی، مترجم پرفروش‌ترین کتاب باغ کتاب تهران " من پیش از تو "

در فهرست پرفروش‌های بخش بزرگسالان باغ کتاب، کتاب‌های جوجو مویز در صدر فروش قرار دارد. آثار این نویسنده مدت‌هاست که صدر جدول پرفروش‌ها را در اختیار دارد. کتابفروش‌ها هم از این اتفاق خرسند هستند که آثار این نویسنده، رونقی به بساط بی رونق آن‌ها داده است. از سوی دیگر مدیران فرهنگی نیز از این اتفاق استقبال کرده‌اند و آن را به دلیل ایجاد انگیزه در کتاب خوان‌های ایرانی به فال نیک می‌گیرند.
شنبه، 31 تیر 1396 | Article Rating

جوجو مویز، کتاب‌هایش نه تنها در ایران که در کشورهای زیادی پرفروش هستند. رمان «من پیش از تو» با ترجمه مریم مفتاحی در حال حاضر چاپ سی و پنجم آن دربازار موجود است. مفتاحی مترجمی است که برای اولین بار جوجو مویز را به ایرانی‌ها معرفی کرد. «پس از تو» نیز با ترجمه مفتاحی به چاپ بیست و پنجم رسیده است. همچنین رمان‌های «یک بعلاوه یک» و «میوه خارجی» هر دو به چاپ نهم رسیده است. جدای از ترجمه‌های مفتاحی، ترجمه‌های دیگری نیز در رقابت با نشر آموت وارد کتاب شده‌اند و سودجویان نیز اقدام به چاپ قاچاقی این کتاب‌ها کرده‌اند. این‌ها همه نشان از موجی است که یک مترجم و ناشر با یک نویسندهٔ پرفروش خارجی در بازار ایران ایجاد کرده‌اند. گفت‌وگوی پایگاه اطلاع‌رسانی باغ کتاب تهران با مریم مفتاحی این مترجم پرکار و البته جریان ساز را بخوانید.

*در حال حاضر عنوان کتاب‌های منتشر شده زیاد است و نشان از تولید بالایی می‌دهد که مصرف نمی‌شود. قبول دارید که آثار جوجو مویز، الگوی تولید و مصرف در بازار کتاب ایران را تغییر داد.

بله قبول دارم، در حال حاضر گرایش و ذائقه ایرانی به این سمت و سو کشیده شده است، اما در عین حال معتقدم مقطعی است. سال‌ها بود جای رمان‌های خوشخوان و ساده خالی بود، رمان‌هایی که بتواند طیف وسیعی از خواننده را پوشش بدهد. حفره‌ای خالی بود که با ورود کتاب‌های مویز پر شد، ظاهراً مردم خسته بودند از سبک‌هایی. با ورود کتاب‌های جوجو مویز ایرانی‌ها به کتاب‌هایی دسترسی پیدا کردند که آن بخش ارضا نشدهٔ کتابخوانی را ارضا می‌کرد، مدت‌ها بود جای این سبک کتاب در بازار کتاب ایران تقریباً خالی بود. جای رمان‌هایی به دور از وزن بالای ادبی و هنری، اما خوش‌ساخت و خوش‌پرداخت از قلم نویسنده‌ای توانا در قصه‌گویی، با شخصیت‌پردازی خاصی که در عین سادگی چنان خواننده را درگیر می‌کند که نه فقط همذات‌پنداری در او ایجاد می‌شود بلکه همدلی نیز پبدا می‌کند. این نکات خواننده را جذب کرد. به عقیده من با ورود کتاب‌های جوجو مویز در واقع سبکی وارد ایران شد که می‌تواند جریان‌ساز باشد. با این همه، همه‌چیز را مقطعی می‌دانم و معتقدم بعد از فروکش کردن تشنگی خواننده، به سیر یکنواخت بازخواهیم گشت تا بعد که سبک دیگری در ایران گل کند. زیرا معتقدم خوانندگان در میان خیل عظیم کتابهای منتشره ناخودآگاه ذائقه خود را می‌یابند. هرچند وقت این ذائقه تغییر می‌کند. فعلاً ذائقه بر سبک کتاب‌های جوجو مویز است.

*آمارهای موسسه خانه کتاب و گزارش‌های میدانی از کتابفروشی های تهران و شهرستان‌ها و همچنین آمار فروش نمایشگاه‌های شهرستان‌ها حاکی از این است که ترجمه‌های خارجی در صدر فهرست قرار گرفته‌اند. ترجمه‌های شما از جوجو مویز هم در ردیف‌های اول پرفروش‌ها قرار دارد. برخی از داستان نویسان ایرانی در برابر این اتفاق زاویه گرفته‌اند. آن‌ها مدعی هستند که آثاری نویسندگانی همچون جوجو مویز و الیف شفق ذائقه مخاطب ایرانی را هدف قرار گرفته است. به نظر می‌رسد.

از نظر من در صدر قرار گرفتن فروش ترجمه‌ها در بازار کتاب ایران نباید ما را به اعتراض وادارد، بلکه به تفکر و تحقیق وادارد. نگرانی ما باید از این بابت باشد که چرا ایرانی‌ها از کتاب‌های تألیفی استقبال چندانی نمی‌کنند، چه ویژگی‌هایی در ادبیات خارجی وجود دارد که آنها را چنین مشتاق خواندن می‌کند. به باور من بهتر است دنبال دلایلش بگردیم تا این که بخواهیم حضور ترجمه‌ها را در ایران کمرنگ کنیم. سیاست حمایتی معمولاً جواب نمی‌دهد، چه در اقتصاد و تولید باشد چه در حوزه فرهنگی. اگر بیاییم به خاطر حمایت از تولید داخلی واردات خارجی را ممنوع یا محدود کنیم، رقابت از بین می‌رود و ضررش را خریدار می‌بیند. در دراز مدت نیز تولیدکننده متضرر می‌شود، اگر جنس خوب و استخوان‌دار به خریدار بدهیم طالب متاع ما می‌شود. به نظرم حوزه فرهنگی نیز متستثنی نیست. کلاً با این نظر مخالفم که یکی با حذف دیگری رونق بگیرد. بهتر است کار خوب و پرمایه عرضه کنیم و آن را به درستی معرفی کنیم و بگذاریم مشتری خود تصمیم بگیرد. باید به شعور مردم و حق انتخابشان احترام گذاشت.

*آیا آثار پرفروشی مانند کتاب‌های جوجو مویز بیشتر بر خوانده نشدن داستان ایرانی جدی می‌گذارد یا عامه پسندها را تهدید می‌کند؟

در خصوص اظهارنظرهای برخی داستان‌نویسان ایرانی که به‌شدت علیه کتابهای خارجی و بالاخص کتاب‌های مویز گارد گرفته‌اند و جالب است که اغلبشان هم حتی یک کتاب از ایشان نخوانده‌اند، باید بگویم بهتر است در پی آن باشیم که به راز و رمز مویز در برقراری ارتباط با خواننده پی ببریم. منتقدان بریتانیایی و امریکاییِ ادبیات شگفت‌زده به این نکته اشاره می‌کنند که جوجو مویز هنر ارتباط با خواننده را به‌طرزی عالی بلد است و قصه‌گویی را خوب می‌داند. می‌توانیم با مدل‌سازی، نه البته تقلید، و نه تقلید از سبک او بلکه از روش کارش، به ارتقای کار خودمان کمک کنیم. اینکه کتاب‌های مویز موجب رکود کتاب‌های جدی ادبیات می‌شود یا عامه‌پسند، باید بگویم ظاهراً جواب برخی نویسندگان جدی‌نویس ادبیات ایران به این سؤال این است که کتاب‌های مویز بر فروش کتاب‌های ادبیات جدی ایران اثر گذاشته و منجر به کاهش فروش کتاب‌های آنها شده است، زیرا نویسندگانی که اینجا و آنجا اظهارنظرهای منفی علیه کتاب‌های مویز می‌کنند، تماماً از نویسندگان ادبیات جدی هستند یا خود را اینگونه می‌پندارند. وگرنه من هیچ نقدی از نویسندگان عامه‌پسند ندیدم یا اعتراضی که فروش آنها پایین آمده باشد. اگر آنها کتاب‌های مویز را عامه‌پسند و سطح پایین می‌بینند، پس قاعدتاً باید بر کتاب‌های عامه‌پسند اثر بگذارند، آن‌ها دیگر نگران چه هستند؟ من خودم به شخصه این کتاب‌ها را همه‌پسند می‌دانم ولی انتظار ندارم مورد پسند تمام افراد قرار بگیرد، طبیعی است با ذائقهٔ برخی از آنها جور در نیاید. بسیار اوقات پیش می‌آید یک کتابخوان حرفه‌ای و جدی از کتابی در حوزه ادبیات جدی خوشش نیاید، به همین اندازه هم ممکن است که از کتاب مویز خوشش نیاید. خانم جوجو مویز یک نویسندهٔ معمولیِ عامه‌پسند نیست. ایشان از معدود نویسندگانی هستند که موفق شدند دو بار جایزه انجمن رمان‌نویسان عاشقانهٔ بریتانیا را ببرند، یک بار در سال 2004 با همین رمان «میوهٔ خارجی» که با ترجمه من در نشر آموت منتشر شده است. اما نظر خودِ من، من معتقدم خیر، در دراز مدت هیچ کتابی از هیچ نویسنده‌ای روی فروش هیچ سبک کتابی، چه جدی چه عامه‌پسند، اثر منفی نمی‌گذارد، بلکه خواننده مشتاق می‌شود کتاب‌های بیشتری بخواند، به عقیده من هیچ کتاب و نویسنده‌ای را نباید تا این حد بالا برد. مسئله این است که باید کارهای خوب در اختیار خواننده قرار داشته باشد. بحث کیفیت است، اما این را هم بگویم که در برهه‌ای از تاریخ ایران، که با دوره قاجاریه شروع می‌شود و به دنبال آن در دهه سی و چهل به اوج می‌رسد، آثار مهمی از ادبیات جهان و شاهکارهای ادبی به همت مترجمان بزرگی به فارسی ترجمه شده‌اند، از همان زمان نیز همیشه ایرانیان به ترجمه‌ها توجه خاص داشتند و این به سال‌های اخیر خلاصه نمی‌شود، اما در کنار آثار ادبی جهان ما نویسندگانی چون سیمین دانشور هم داشتیم که پابه‌پای ادبیات جهان پیش می‌رفتند و گاهی هم پیشی می‌گرفتند. من خودم به خاطر دارم که در چهارده سالگی کسی به من دو تا کتاب هدیه داد که بنال وطن آلن پیتون و سووشون سیمین دانشور بود، و من همان روزها کتاب همسایه‌ها احمد محمود را به دور از چشم خانواده در دست مطالعه داشتم.

*آیا می‌توان گفت که خوانندگان آثار جوجو مویز در آینده مخاطبان کارهای خوب ایرانی هم خواهند بود؟

ببینید نمی‌توان نظر قاطع داد چون هیچ تحقیق جدی و کار میدانی در این زمینه انجام نشده است که پایه و اساس دست‌کم آماری داشته باشد. اما من همیشه مشتاق بودم و هستم بدانم خوانندگان مویز چه کسانی هستند. طبق تحقیقی که من در صفحات افرادی که این کتاب‌ها را به دیگران توصیه کرده‌اند می‌کنم، بسیار دیده‌ام مثلاً آن فرد طرفدار مویز در پست قبلی خود در دنیای مجازی کتاب‌های خوب ایرانی را خوانده و معرفی کرده است. بسیاری از آنها کتاب‌های جدی خوانده‌اند و می‌خوانند، یا مثلاً عکسی که از کتاب‌هایی که از نمایشگاه خریده‌اند، می‌گذارند گویای این مسئله است. اینطور که من فهمیده‌ام خوانندگان مویز اغلب دانشجویان هستند و من معتقدم افراد با بالا رفتن سن و تجربهٔ زندگی ذائقه و سلیقه‌شان تغییر می‌کند. بله من از روی حدس و گمان می‌گوییم احتمال زیادی وجود دارد سطح خوانندهٔ کتاب ساده اما عمیقی مانند «من پیش از تو» بالاتر برود و اگر الان نمی‌خواند بعداً به کتاب‌های خوب ایرانی روی آورد.

*پرفروش شدن آثار جوجو مویز که شما آن را به ایرانی‌ها معرفی کردید، جریانی در بین ناشران تقویت کرد که با هم بر سر انتشار آثار چند نویسنده پرفروش خارجی رقابت کنند. الان ترجمه‌های زیادی از جوجو مویز در بازار وجود دارد. چه اتفاقی می افتد که برخی ناشران به خودشان زحمت نمی‌دهند تا در بین این همه کتاب پرفروش در دنیا، سراغ داستان نویس دیگری بروند و حاضر به خطرپذیری نیستند؟

با وجودی که اولین کتاب خانم جوجو مویز در سال 2003 منتشر شد، این روزنامه‌نگار و نویسندهٔ بریتانیایی تا دو سال پیش در ایران ناشناخته بود،. وقتی نشر آموت رمان «من پیش از تو» را با ترجمهٔ من منتشر کرد، کسی حتی نام مویز را هم نشنیده بود. خوشبختانه با تلاش‌های زیاد و معرفی خوبی که نشر آموت از این کتاب انجام داد، به مرور کتاب جا افتاد و خواننده‌هایی که آن را خواندند، به دیگران پیشنهاد دادند. کار به خوبی معرفی شد و نتیجه داد. طبیعی بود من به عنوان مترجمی که این نویسنده بریتانیایی را به کمک نشر آموت به جامعه کتابخوان ایرانی معرفی کرده‌ام، درصدد ترجمه برترین کتاب‌هایش برآیم. برخی ناشرها با دیدن موفقیت این کتاب‌ها از فرصت استفاده کرده و دست به ترجمه و نشر رمان‌های ایشان زده‌اند، و این امری اجتناب‌ناپذیر است و به هر حال همیشه در هر صنفی افرادی هستند که دوست دارند سر سفرهٔ آماده بنشینند، و چون کشف و معرفی یک نویسنده جدید کار راحتی نیست و به تلاش زیادی نیاز دارد، آن‌ها به خود زحمت کشف و معرفی نویسندهٔ جدیدی را ندادند و کتاب‌هایی از نویسنده‌ای منتشر کردند که زحمت معرفی‌اش روی دوش دیگران بوده و امتحانش را پس داده است. حالا هم دارند تمام کتاب‌هایش را با هر ترجمه‌ای منتشر می‌کنند. ولی من خودم حاضر نیستم از این اعتماد خواننده سوءاستفاده کنم و هر کتابی از ایشان را ترجمه کنم، با این که می‌دانم با اشتیاقی که خواننده برای کتابهایش دارد، آن هم با ترجمه من فروش کتاب‌هایش تضمین‌شده است. زیرا می‌دانم تمام کتاب‌های یک نویسنده موفق نیست، همان‌طور که تنها کتاب موفق کالین مکالو مرغ خار بوده است. من بهترین کتاب‌هایش را با حداقل حذفی ترجمه کرده‌ام و تا وقتی کتاب خوبی از ایشان به دستم نرسد من و نشر آموت حاضر نیستیم صرفاً برای فروش و چاپ‌های متعدد، کتابی از ایشان منتشر کنیم.

* آیا فکر نمی‌کنید عدم پیوستن ایران به کپی رایت جهانی به نوعی بی اخلاقی دامن زده است و هم کار مترجمان خوب را دشوار می‌کند و هم ناشران را راغب به انتشار بی دردسر پرفروش‌های دنیا می‌کند؟

متاسفانه همین‌طور است. و من امیدوارم ایران نیز هر چه زودتر توافق‌نامهٔ بین‌المللی را امضا کند و ما به این کنوانسیون جهانی بپیوندیم و حقوق پدیدآور رعایت شود. عدم رعایت کپی رایت در ایران یک معضل جدی محسوب می‌شود، با امضای این معاهدهٔ بین‌المللی از این طریق ما دیگر شاهد ترجمه‌های متعدد از یک کتاب نخواهیم بود. البته گاهی ترجمه مجدد از یک اثر مهم به دلیل نازل بودن کیفیت ترجمه موجود در بازار کتاب و این که حق خواننده است که کتاب‌ها با بالاترین کیفیت به دستش برسند، ضروری است. گاهی هم مترجمان بی‌خبر از کار هم، همزمان یا با فاصله کم ترجمه‌هایی از یک کتاب منتشر می‌کنند که با پیوستن ایران با قانون کپی رایت این معضل حل‌شدنی است.

*قاچاق ترجمه‌های شما از جوجو مویز در ایران هم از پدیده‌های جدید بازار کتاب ایران است. به عنوان مترجمی که ترجمه‌تان در سطح وسیع قاچاق می‌شود، این حاشیه امن برای قاچاقچیان را ناشی از چه می دانید؟

متأسفانه قاچاق کالا گریبان‌گیر تولیدات فرهنگی هم شده و سال‌هاست به یکی از معضلاتِ صنعت نشر ایران تبدیل شده است. من دلیلش را ناتوانی قانون می‌دانم و معتقدم تا وقتی خلاء قانونی آن برطرف نشود همچنان با این مشکل روبرو خواهیم بود. از قرار معلوم ترجمه‌های من در سطح وسیعی به‌طور غیرقانونی چاپ شده‌اند و به فروش می‌رسند. کاش مراجع قانونی به همان اندازه که به چاپ یک کلمه یا جمله‌ای در کتاب واکنش و حساسیت نشان می‌دهند، به قاچاق کتاب نیز توجه می‌کردند.

* شما خودتان هم اشراف جدی بر داستان ایرانی دارید و گویا رمانی نیز در دست نوشتن. در مقام یک مؤلف آینده، آیا می‌توانید پیش بینی کنید که رمانتان با استقبال خوانندگان آثار جوجو مویز رو به رو شود؟

اگر روزی رمان من منتشر شود، شاید برخی از طرفداران مویز به خاطر اسم من کتابم را بخرند، ولی این را بگویم آنها مویز را در کتابم پیدا نخواهند کرد، چون آنچه من تا کنون از این رمان نوشته‌ام، کاری کاملاً متفاوت از سبک کار مویز است و دغدغه‌های اجتماعی و آن نگاه ژورنالیستی که شما در کتاب‌های مویز می‌بینید در رمان من وجود ندارد.

تصاویر
  • گفت‌وگو با مفتاحی، مترجم پرفروش‌ترین کتاب باغ کتاب تهران " من پیش از تو "
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: