* با توجه به آمار فروش کتابهایی که داده میشود، آیا شما باور دارید که مردم ایران کتاب خوان نیستند یا برعکس؟
مسالهٔ کتابخوان نبودن، تنها مربوط به مردم ایران نیست، بلکه اتفاقی است که بین مردم دنیا در جاهای دیگر هم افتاده است. بعد از گسترش اینترنت و جایگزینی وسایل ارتباطی، کتاب خواندن در بین مردم دنیا، شکل دیگری پیدا کرده است، و به طور حتم خیلی کمتر شده است. کتاب، آرام آرام دارد در کل فرهنگ موجود کم بها و کم اهمیت میشود. اما هنوزدر دنیا کتاب خوان وجود دارد و کتاب ارزش و تقدسی دارد. اما باید قبول کرد که کتاب کاغذی، عصرش در حال سپری شدن است. در ایران هم بالاخره مطالب خوانده میشود و منابع بررسی میشود، اما نه از طریق کتابهای کاغدی. همین الان که این جا نشستهام، یک دائره المعارف بریتانیکای خیلی مفصل جلوی چشمم است و هیچ وقت هم به آن رجوع نخواهم کرد. گوگل جای همهاش را گرفته است. اتفاقی هست که افتاده است. اغلب احساساتی میشویم، حق هم داریم، کتاب، کاعذ، بوی کتاب، ورق زدنش و صدای ورق زدنش همه برایم مان جالب است.
*چگونگی عرضه کتاب در فروشگاهها چه قدر میتواند مردم را ترغیب به کتاب خوانی کند؟ فروشگاهها و نمایشگاههای مدرن چه تاثیری میتوانند داشته باشند؟
به حتم تاثیرگذار خواهند بود. اینها کارهایی است که میشود با آنها زیبایی و جایگاه کتاب را یاد آوری کرد، ولی در مقابل آن سیلی که راه افتاده است، خیلی سد زیادی به وجود نمیآورد. البته این دلیلی نمیشود که این کارها را نکنیم. همین حالا هم کتابفروشیهای زیادی داریم، اما مهم است این کتابفروشی ها چطور کالای خود را عرضه میکنند و چه قدر بلدند کتاب را به مشتریهایشان معرفی کنند.
*گالریها هم همچین وضعی دارند تعداد گالریها زیاد است اما بازدیدکنندگان فقط افراد خاص هستند. در مجموعهٔ باغ کتاب بزرگترین گالری خاورمیانه، به وسعت 1700 متر مربع در در کنارفروشگاه های کتاب افتتاح شده است. آیا با این مجموعه میتوان مردم به خصوص خانوادهها را به گالری گردی و کتاب خوانی دعوت کرد؟
چرا که نه. هر کاری که به این صورت انجام شود، کار دلپذیر و مفیدی است، ذرهای جای تردید نیست. این همان زیبایی و جایگاه کتاب است. در کشورهایی که کتابفروشیهای خیلی بزرگ دارند، مثل ایندیگو، همه جور وسیله از اسباب بازی و عروسک گرفته تا همه چیز در کنار هم به فروش میرسند. بر حسب همین ایده، کتابفروشیهای بزرگ و زنجیرهای ما هم تقلیدی از آنها هستند. رفتن به سمت کتابفروشی های مدرن، خیلی خوب است. هر چیزی که یادآوری کند و کتاب را به چشم بکشد، خیلی خوب است. ولی من این را به صورت خیلی کلیتری دارم میبینم. مثلاً الان در ایران میگویند تیراژ کتابها به 500 نسخه رسیده است. از طرفی در سال عنوانهای زیادی چاپ میشود. این اصلاً با زمانی که من جوان بودم، قابل مقایسه نیست. عناوین کتابها دران زمان خیلی محدود بود. وضعیت الان طوری است که ما احساساتی میشویم چون غم گذشته را داریم. البته خیلی قشنگ است، ولی وقتهایی ممکن است قضاوتهای قطعی ما را مخدوش کند و احساسات به خرد غلبه کند. در صورتی که شما در معنای کلی ببینید کتاب هر جای دنیا کم و بیش همچین وضعی دارد. اینترنت، لب تاب و همه اینها، جای کتاب کاغذی را گرفتهاند. البته درهمین امکانهای جدید، کتاب هم فروخته میشود و در معرض ارائه قرار میگیرد. شما میتوانید کتاب بخرید و در تبلتتان بخوانید. این نشان میدهد که این مساله تا کجاها گسترش پیدا کرده است. یک جایگزینی است که دارد صورت میگیرد، ولی معرفت بشری که تعطیل نمیشود.
*در راستای صحبتهای شما باید عنوان کنم گزارشی جدیداً منتشر شده است که مخاطبان کتاب خوان در کشورهای آمریکایی دوباره به کتاب کاغذی روی آوردهاند.
ممکن است. دوره رفت و برگشت است. ولی این هم دوباره نباید ما را از این اتفاق بزرگ دور کند، همانطور که اینترنت، گرافیک را به طور کل متحول کرده است. گرافیک الان ربطی به گرافیک 50 سال قبل ندارد. اینها اتفاقاتی است که افتادهاند و کاریش هم نمیشود کرد. حالا یک چیزهایی را هم تزیینی در پارکها نگه میدارند مانند درشکهها، خب باشد. ولی مکانیزم جدیدی جایگزین شده است. اوایل آدمها، خیلی هم غصه میخورند، ولی این حکم حرکت تاریخ است که وسایلی جدید، جایگزین قدیمیها میشود. معرفت بشری، همچنان ادامه دارد و خیلی هم پر بار است، یک جاهایی کم است و یک جاهای هم زیاد. معرفت بشری تعطیل بردار نیست، بلکه غالب عرضهاش فرق میکند. من خودم به عنوان یک آدمی که از بچگی با کتاب بزرگ شدهام، نمیتوانم یک کتاب را روی تبلتم بخوانم، ولی خب من نماینده کل تاریخ معاصر جهان نیستم.
*این اتفاق پیش آمده آیا روی کتابهای هنری هم میتواند تأثیر بگذارد؟
کتابهای هنری خیلی دیرتر جایگزین خواهند شد یعنی همچنان چاپهای نفیس کتابهای هنری و آثار هنری همچنان مهم است و این تصاویر را شما در کتابهای هنری برحسب عادت یا امکانی که ایجاد میکند، راحتتر میبیند و این است که مشتاق بیشتر دارد. درانتشارات جهان کتابهای نفیس و هنری جایگاه خاص خودش را هنوز نگه داشتهاند.
*آیا وجود فروشگاههای بزرگ در شهرستانها و یا تهران میتوان مردم را به سمت کتاب خوانی کشاند؟ منظور از فروشگاههای بزرگ، کنار هم قرار گرفتن سالنهای سینمایی و گالریها و کتابفروشیها هست. با توجه به این که پردیسها در سالهای گذشته کتابفروشی را در کنار سالنهای سینمایی قرار دادند و تأثیر به سزایی در فروش کتاب داشت، آیا قرار گرفتن گالری در کنار سالنهای سینمایی و کتابفروشی میتوانند مردم را با کتاب و گالری و... آشتی دهد.
برای نسلی که به خواندن وورق زدن کتاب عادت دارند، بی تأثیر نیست. ولی من نمیدانم اصلاً در دو نسل آینده وضعیت چه طور است. هر کاری که بکنند، تاثیرگذار و جذاب است، اما اگر بخواهیم از دور نگاه کنیم، واقعیت چیزی دیگر است و شاهد این سونامی عظیمی هستیم که به وسیله اینترنت راه افتاده است و دارد همه چیز را تسخیر میکند.