امام حسن عسکری (علیه السلام) در روز هشتم ربیعالثانی در سال 232 هجری قمری در مدینه بهدنیا آمدند. ایشان به همراه پدر بزرگوارشان امام هادی (علیه السلام) مجبور به زندگی در شهر سامرا بودند. از آنجا که روایت شده بود منجی عالم بشریت از فرزندان ایشان خواهد بود، بیشتر عمر خود را در حبس خانگی بهسر بردند. این شرایط باعث میشد شیعیان دسترسی مستقیم به آن امام بزرگوار نداشته باشند. در نهایت در سال 260 هجری قمری توسط معتمد عباسی (خلیفهی عباسیان) مسموم و به شهادت رسید.
علامه طباطبایی معتقد است: شمار زیاد شیعیان در عصر وی، موجبات نگرانی خلفای عباسی را فراهم کرده بود. بهعلاوه عباسیان میدانستند که بزرگان شیعه بر مبنای احادیث فراوانی که از حسن عسکری و ائمهی پیشین به آنها رسیده بود، معتقد بودند که امام حسن عسکری صاحب فرزندی خواهد شد که ریشهی ظلم و اختناق را برخواهد داشت. خلفای عباسی، اما، مصمم بودند تا یک بار برای همیشه به امامت ائمهی شیعه پایان دهند.
کتاب «غروب خورشید در سامرا»
کتاب «غروب خورشید در سامرا» نوشتهی محمدرضا بایرامی، نگاهی ست به زندگی امام حسن عسکری (علیه السلام). این کتاب در 14 محفل تألیف شده است. هر محفل روایتی ست شیرین و جذاب از زندگی و کلام آن حضرت. نثر این کتاب ساده و روان است و برای گروه سنی نوجوان دریچهای ست که از طریق آن بتوانند با زندگی و سیرهی اهل بیت آشنایی پیدا کنند.
بخشهایی از کتاب
امام عادی (ع) به استقبال نرجس شتافت. به او خوشامد گفت و نرجس را به منزل خود برد.
_ دیدی خداوند چگونه عزت اسلام و اهل بیت پیامبر را به تو نشان داد.
نرجس خاتون سر فروانداخت.
_ این چیزی ست که شما بهتر از من میدانید.
امام عروسش را دعوت به نشستن کرد. بعد فرمود: «میخواهم خبری خوشحالکننده به تو بدهم. آیا ده هزار اشرفی را ترجیح میدهی یا این خبر را که افتخاری ست همیشگی؟»
نرجس خاتون گفت: «دومی را ترجیح میدهم.»
امام با آرامش و اطمینان گفت: «به تو مژدهی فرزندی را میدهم که کل دنیا را خواهد گرفت و زمین را بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شد، به عدل و داد خواهد آراست.»
کتاب «غروب خورشید در سامرا» نوشتهی محمدرضا بایرامی است که توسط انتشارات مدرسه در سال 1400 در 71 صفحه به چاپ رسیده است و شما میتوانید از باغ کتاب تهران آن را تهیه کنید.