خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی

آسیب شناسی ضعف ادبیات داستانی معاصر ایران
گفت‌وگو با محسن سلیمانی، پژوهشگر ادبیات داستانی/2/
 

آسیب شناسی ضعف ادبیات داستانی معاصر ایران

داستان‌نویس، مترجم و پژوهشگر ادبیات داستانی و طنز که هم اکنون رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در صربستان است، بر ضرورت مدرن شدن کتابفروشی ها تاکید دارد. او در گفتگو با پایگاه باغ کتاب همچنین ایجاد عادت کتابخوانی در کودکان را از مهم‌ترین موارد برای بالابردن سرانه مطالعه می‌داند. بخش اول گفتگوی پایگاه اطلاع‌رسانی باغ کتاب تهران با این نویسنده پیشکسوت و مترجم فعال ردرباره اوضاع و احوال کتابخوانی ما ایرانیان در قیاس با کشورهای دیگر و همچنین ادبیات داستانی هفته گذشته منتشر شد و آنچه پیش روی شماست، بخش دوم...
دوشنبه، 02 مرداد 1396 | Article Rating

در ادبیات داستانی ما کمتر با شخصیت‌های ماندگار و نوستالژیک جمعی رو به رو هستیم. به نظرتان چرا در ادبیات معاصر کمتر موفق شده‌ایم شخصیت‌هایی خلق کنیم که چندین نسل از آن‌ها خاطره داشته باشند؟

این بحثی است دراز دامن چون دلایل مختلفی دارد. به نظر من برخی از دلایل ضعف ادبیات داستانی ما اینهاست:

الف: حرفه‌ای یا اقتصادی نبودن داستان نویسی. بیشتر نویسندگان ما تفنن کار هستند و گاه گاهی دست به قلم می‌برند. (نویسندگی حتی بیشتر از ورزش و نوازندگی به تمرین نیاز دارد و کاری 24 ساعته است).

ب. ضعف آموزش (بسیاری از نویسندگان ما به طور خودجوش داستان نویسی را پیش خود آموخته‌اند و نیازی نمی‌دیدند با آموزش و تمرین استعدادشان را پرورش دهند. برخی آمورش و کلاس یادگیری را کاملاً رد می‌کنند).

ج. مطالعه کم (رمان نویسان ما آثار پایه‌ای در این زمینه را نخوانده‌اند یا اصلاً با این آثار پایه‌ای آشنا نیستند.)

د. عدم تسلط یا علاقه به استفاده از فنون داستانی عامه پسند (بیشتر فنون داستان‌های عامه پسند با داستان‌های ماندگار ادبیات یکی است ولی داستان نویسان تجربی ما این فنون را مسخره می‌کنند. مثلاً داستایفسکی در دو اثر بزرگ خود جنایت و مکافات و برادران کاراماروف هم از شگردهای داستان‌های جنایی و هم پلیسی استفاده کرده است و تولستوی و بالزاک نیز در جنگ و صلح و اوژنی گرانده و بابا گوریو از عناصر داستان‌های عاشفانه. ولی آنها استفاده از این شگردها را برای خود افت و داستان‌های قالب دار را بی ارزش می‌دانند.)

س: کوچ استعدادهای بزرگ داستان نویسی از دنیای رمان به دنیای سینما (بسیاری از داستان نویسان با استعداد ما ترجیح می‌دهند فیلمنامه و... بنویسند چون اقتصادی‌تر است و دستاورد آن هم فوری است. بریا همین جذب سینما شده‌اند. برای چاپ کتاب شما باید حداقل سه سال صبر کنید و تازه دورنمای مالی داستان نویسی هم نامطمئن، غیر قابل پیش بینی و اقتصادی نیست.)

ش. کمبود تجربه و عدم فرصت برای تحقیق درباره جزئیات اثر یا اشخاص (هر اثر داستانی برای عمیق شدن بر مبنای تجربیات وسیع شخصی و/ یا پژوهش نویسنده‌ها به وجود می‌آید. در سینما این کار با استخدام کارشناس‌ها انجام می‌شود اما داستان نویس ها فرصت، حوصله یا هزینه کافی برای تحقیق ندارند برای همین اثرشان درباره اشخاص یا حوادث سطحی و کم جاذبه از کار در می‌آید.)

ص: یاس و بدبینی و درونگرایی (نویسندگان مهم ما امید به تغییر چیزی ندارند برای همین آثارشان اغلب سیاه، غمزده، و شبه ناله است. خیلی از خوانندگان به همین دلیل ترجیح می‌دهند آثار خارجی را بخوانند.)

ض. تبعیت از موج‌ها و فرم‌ها به جای ارائه محتوا و معنای عمیق (نویسندگان مهم ادبیات داستانی ما اغلب فرم زده و تجربه گرا هستند. آن‌ها به جای پیدا کردن شکل مناسب برای داستانشان، دنبال گرایش‌های نوی شکلی در دنیای داستان برای خوشامد پژوهشگران دانشگاهی و یا برخی از داوران جوایز هستند. برای همین آنها اغلب حرف‌ها و محتوایشان تکراری است. یعنی بار دیگر یک شازده احتجاب، بوف کور، سنگ صبور، رازهای سرزمین من و یا آزاده خانم و نویسنده‌اش تولید می‌کنند.) و....

برخی البته ممیزی‌های سلیقه‌ای یا بدون معیار را هم به فهرست بالا اضافه می‌کنند. اما من این را بیشتر بهانه می دانم تا دلیلی جدی برای افت آثار، چون سینمای ما هم با همین مشکل روبرو است ولی آثار بزرگی خلق کرده است.

من در کتابم، «رمان نویسی در وقت اضافه» که سه سالی می‌شود که در دست ناشر است همه مسائل بالا را به تفصیل نوشته‌ام.

اخیراً داشتم بررسی می‌کردم ببینم چند تا رمان (قبل و بعد از انقلاب) داریم که می‌توانیم در سطح جهانی با آنها پز بدهیم یا ترجمه کنیم (منظورم ارائه آنها در همان فهرست صد رمان برتر جهان است). متاسفانه در مقیاس جهانی اصلاً وضع ما در رمان نویسی خوب نیست. دست ما واقعاً خالی است. خیلی خصوصی! به شما بگویم خیلی از رمان‌های ما آثاری است با گرته بردازی از نمونه آثار خارجی و بسیاری از آنها هم از نظر فنی ایرادهای اساسی دارند. البته شکایت نمی‌کنیم با مقدماتی که گفتم نتیجه بهتر از این نیست.

*یکی از امتیازهای مهم باغ کتاب تهران با فضایی حدود 65 هزار متر، امکان برگزاری دعوت‌های نویسندگان و پدیدآوردگان خارجی است. آیا می‌توان امیدوار بود که وجود چنین فضاهایی کمک به رونق رفت و آمدهای جهانی و قدمی برای آشنایی بیشتر باشد؟

بله در سال جاری و در ایام نمایشگاه یک نویسنده و دو ناشر از صربستان به ایران آمدند و این امکانات خوبی برای تبادل آثار به وجود آورد. البته بهتر است قبل از دعوت نویسنده یا ناشری به ایران، کلی نامه رد و بدل شود و زمینه برای امضای تفاهم نامه بین ناشران یا قرارداد برای فروش و خرید متقابل آثار به وجود آید. دیدارها در واقع باید مثل رفت و آمد سران کشورها باشد که بیشتر تشریفاتی است و قبلاً همه صحبت‌های اولیه شده و چیز برای امضا آماده شده است. با وجود این چنین کارهایی فقط به شناخته شدن آثار ایرانی در سطح جهان کمک می‌کند، ولی بعید می دانم باعث رونق اقتصادی در نشر ایران شود.

*امروزه ما شاهد افزایش عناوین بی شمار کتاب هستیم و از سوی دیگر ناشران. هم عنوان‌ها و هم مولفان امکان و مجال بروز و ظهور را پیدا نمی‌کنند. به نظرتان برای دیده شدن و خوانده شدن آثار منتشر شده باید چه راهکارهایی مد نظر داشت و اندیشید؟

اجازه بدهید با نظر اول شما موافق نباشم. بسیاری از آثار دوستان نویسنده من الآن سال‌هاست که منتظر انتشار است، ولی منتشر نمی‌شود. سه تا از کتاب‌های خود من الان سه سال است که منتشر نشده است.

برای دیده شدن آثار راه‌های مشخصی وجود دارد: اولاً جایی باید برای ارزیابی همه آثار (در اینجا منظورم ادبیات داستانی است) وجود داشته باشد. چنین جایی می‌تواند دولتی باشد با نباشد ولی مسلماً نمی‌توان فقط به بررسی داوران جوایز دل خوش کرد. در جوایز مختلف، گروه داوران فرصت برای خیلی کمی برای خواندن آثار دارند و خیلی از آثار عملاً خوانده نمی‌شوند. سال‌ها قبل، شورای کتاب کودک، کار ارزیابی حرفه‌ای آثار کودک را به طور منظم و علمی انجام می‌داد. وقتی ارزیابی‌های تقریباً علمی انجام و مشخص شد آثار برتر واقعی کدام ها هستند آنگاه نوبت به همه تریبون‌ها از فرهنگسراها و انجمن‌های مختلف و رسانه‌ها (از مطبوعات تا صدا و سیما) می‌رسد که به شیوه‌های مختلف (گفت و گو با نویسنده، بررسی گروهی کتاب و بررسی نقد و اثر نویسنده با حضور خودش و...) این آثار برتر را تبلیغ کنند تا با فروش بیشتر آن، نویسنده‌اش دلگرم شود و اثار بهتری خلق کند. متاسفانه نه در گذشته و نه الان چنین روالی وجود نداشته است و بسیاری از آثار به دلایل مختلف، در تیراژهای زیاد منتشر شده و با ترفندهای خاص تبلیغاتی بزرگ شده‌اند و متقابلاً بسیاری از آثار عالی هم با توطئه سکوت، کوچک یا بی اهمیت جلوه داده شده‌اند. هر چند من معتقدم آثار عالی حداقل در میان اهالی هر رشته مشخص هستند یا بعد از مدتی مشخص می‌شوند. ولی این رافع مسئولیت نهادهای مسئول اجنماعی برای تقدیر از نویسندگان برتر -که به اعتلای ادبیات در سطح ملی می‌انجامد - نیست.

و بعد هم باعث به قول گلشیری جوانمرگی ادبی نویسنده‌هایی در ایران می‌شود که نه آثارشان فروش می‌رود و نه کسی آنها را می‌بیند و تشویق می‌کند. خیلی از نویسندگان با استعداد ما متاسفانه بعد از اثر درخشان اولشان دیگر کتابی منتشر نکرده‌اند یا ادبیات را جدی نگرفته‌اند.

* شما نقش موثری در معرفی و ترجمه آثار ایرانی به خارج از کشور داشته‌اید. و همواره هم دغدغه شناساندن ادبیات معاصر ایران به مخاطبان کشورهای دیگر را داشته‌اید. بفرمایید در وضعیت کنونی‌تان چه اقدام‌هایی را صورت داده‌اید و چه کارهایی را برای آینده مد نظر دارید؟

این که نقش من مؤثر بوده یا نه جای تأمل دارد، اما من هم در این زمینه کارهایی در بخش دولتی و نیمه دولتی انجام داده‌ام یا در حال انجام آنها هستم ولی به گمانم چنین کاری باید از طریق ارتباط مستقیم ناشران خصوصی و یا نویسندگان ما با ناشران یا کارگزاران نشر کشورهای دیگر انجام شود و دولت و رایزنی‌های فرهنگی ایران نیز باید امکانات تدارکاتی آن را فراهم آورند. اگر این کار صد در صد از طریق دولت انجام شود به دلیل محدودیت‌های اداری‌ای که در این زمینه وجود دارد (و همه از آنها آگاهیم) ممکن است برخی از آثار مهم ادبی هیچگاه ترجمه نشود. ناشران و نویسندگان ما باید با تهیه خلاصه‌ای جامع از آثارشان (به زبان انگلیسی) با ناشران و کارگزاران نشر دیگر کشورها مستقیماً تماس بگیرند و آثارشان را ارائه دهند. البته این آثار باید ترجیحاً در ایران چاپ شده و عالی یا پرفروش باشد. یکی از اهداف شرکت در نمایشگاه‌های بین المللی مثل فرانکفورت و پاریس نیز ارتباط رو در رو با ناشران و کارگزاران نشر خارجی به همین منظور است. در کشور ما نیز اخیراً چند کارگزاری نشر تأسیس شده است که می‌توان برای این منظور از آنها نیز کمک گرفت.

گفت‌وگو با محسن سلیمانی، رایزن فرهنگی ایران در صربستان/1/:نیاز به مطالعه باید از کودکی ایجاد شود/ کتابفروشی‌ها باید مدرن باشند/ نقدی بر نوشته‌های فراوان ایرانی‌ها در شبکه‌های اجتماعی

 

تصاویر
  • آسیب شناسی ضعف ادبیات داستانی معاصر ایران
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: