جلال ستاری مرداد سال ۱۳۱۰ در رشت به دنیا آمد. او سال ۱۳۲۹ دیپلم ادبی خود را از مدرسهی دارالفنون گرفت و برای ادامهی تحصیل به سوئیس رفت. سوئیس جایی بود که مسیر زندگی او شکل گرفت. «خب من در دبیرستان دارالفنون درس خواندم و جزء محصلین اعزامی به فرانسه بودم؛ یعنی اولین دوره بعد از رضاشاه بود. در سال ۱۳۲۸، ۱۹ سالم بود، امتحان سختی برای اعزام محصل بود. من هم قبول شدم. در ابتدا هیچ تصوری در اینباره نداشتم. به آنجا رفتم و صحنه وسیعی از فرهنگ و ادب پیش رویم گشوده شد. به سوئیس رفتم. جزء محصلین اعزامی بودم که برای رشته تعلیم و تربیت اعزام میشدند و جمعی را هم برای فراگیری طب اعزام کردند؛ از آنجایی که دیپلم ادبی داشتم، برای گرایش تعلیم و تربیت اعزام شدم. این مقوله مرا با دنیایی از فرهنگ آشنا کرد. این پهنه وسیع به خاطرم خطور هم نمیکرد.»
ستاری در سوئیس زیر نظر یکی از بزرگترین اساتید رشتهی روانشناسی، ژان پیاژه، تحصیل کرد و فهمید که به دنیای کهنالگوها، افسانهها و اسطورهها علاقمند است. «علاقهمندیام به اسطوره از دوران دانشجویی شروع شد. خب خیلی چیزها در باب تاریخ، فرهنگ و قصهها خوانده بودم. پی بردم به اینکه اسطوره اولین جوانه تمدنی بشر است. اسطورهها غالبا مربوط به خلقت بشر هستند. اولین اسطورهها به خلقت میپردازند؛ اما هرچقدر سخیف و نازل، اولین بذر تفکر بشری هستند. نخستینبار در اسطورهها بشر فکر کرده چرا جهان پدید آمده است. بنابراین اگر بخواهیم به این نکته پی ببریم که چگونه جهان پدید آمده است، فکر کردم باید از اسطورهها آغاز کرد. چرا این به ذهنم آمد؛ برای اینکه یکی از استادانم که روانشناس بزرگی بود، سر کلاس میگفت نمیخواستم روانشناس شوم، میخواستم در باب تکوین معرفت فکر کنم؛ اپیستومولوژی.»
ستاری سال ۱۳۴۱ به ایران بازگشت و در بخش فرهنگ و هنر و جهانگردی سازمان برنامه استخدام شد. سال ۱۳۵۰ به وزارت فرهنگ و هنر رفت و به عنوان مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی منصوب شد. او در سالهای کارش بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینههای افسانهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی ترجمه و تالیف کرد؛ کتابهایی که خیلیهایشان مرجعی معتبر برای علاقمندان این حوزه هستند. او سال ۲۰۰۵ نشان هنر و ادب درجهی شوالیهی فرانسه را به دست آورد.
جلال ستاری ۹ مرداد ماه امسال، در سن ۹۰ سالگی، بر اثر سکتهی قلبی از دنیا رفت.