دکتر ستوده ۲۰ فروردین سال ۱۳۹۵، در سن ۱۰۳ سالگی و بر اثر عفونت ریه در چالوس از دنیا رفت. با هم چند نقل قول از او را درمورد فعالیتهای کاریاش بخوانیم.
1- سال ۱۳۳۷ مرحوم بدیعالزمان فروزانفر مرا به دانشکده الهیات و معارف اسلامی برد و معلم جغرافیای تاریخی اسلامی کرد. وقتی کتاب بارتولد روسی را که به انگلیسی ترجمه کرده بودند مطالعه کردم از موضوع جغرافیایی تاریخی خوشم آمد و به مطالعه در این زمینه پرداختم. کم کم شهرت پیدا کردم که در این زمینه اطلاعاتی دارم. آقای فروزانفر که رئیس دانشکده الهیات بودند به من گفت فردا صبح باید بروی سر کلاس جغرافیای تاریخی اسلامی. گفتم: من حاضرالذهن نیستم. گفت باید بروی! بالاخره با استفاده از یادداشت های خود که در سال ۱۳۱۲ در کتابخانه مجلس از کتب جغرافیای تاریخی تهیه کرده بودم، شروع به درس دادن کردم. به این ترتیب پانزده سال جغرافیای تاریخی اسلامی درس دادم. بعدا دکتر سید حسین نصر به ریاست دانشکده ادبیات برگزیده شدند و من را به آن دانشکده بردند و به تدریس سلسلههای محلی مازندران پرداختم. تا اول انقلاب با درجه استادی در دانشکده ادبیات تدریس کردم و دو سه ماه مانده به انقلاب بازنشسته شدم.»
2- سالی که رفته بودم بندر انزلی آنچه راجع به انواع ماهی، بادهای محلی، دام های ماهیگیری و امثال اینها بود جمعآوری کردم. اما این فرهنگ رو دستم ماند تا سال ۱۳۳۲ که مرحوم پورداوود این کتاب را چاپ کرد. یکی از کسانی که در انجمن آثار ملی مسئولیت داشت غلامحسینخان صدیقی بود. ایشان متوجه شدند که آثار تاریخی ایران باید ضبط و ثبت شود. به همین خاطر پیشنهادی به شورای انجمن آثار ملی داد و شورای آنجا هم به گردن گرفت که اطلاعات مربوط به آثار تاریخی مملکت را جمعآوری کند. من نیز به وسیله آقای غلامحسینخان صدیقی معرفی شدم که می توانم کار مربوط به مازندران را انجام بدهم. در نتیجه کار را شروع کردیم. از آستارا تا خلیج حسینقلی در استرباد بیست و اندی سال طول کشید و تمام کوه و دشت این منطقه را بررسی کردم و پنج جلد کتاب از «آستارا تا استارباد» تالیف شد. از آستارا رفتم تا خلیج حسینقلی و دره و ماهور و همه جا را دیدم. البته آن وقتها ماشینی نبود پیاده و یا با قاطر از محلی به محل دیگر میرفتم با دو دوربین عکاسی و سایر وسایل به کول!»