ایرج افشار سال ۱۳۰۴ در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. پدرش دکتر محمد افشار از شخصیتهای فرهنگی شناخته شده زمان خود بود و همین باعث شد ایرج، در فضایی مهیا برای پیشرفت بزرگ شود. در کنار این فضای فرهنگی، ایرج در دبیرستان فیروزبهرام زیر نظر بزرگانی مثل پرویز ناتل خانلری درس خواند و در همان دوران وارد انجمن ایرانشناسی شد؛ انجمنی که بزرگان زیادی مثل هانری کربن و دکتر محمد معین در آن رفت و آمد داشتند.
ایرج افشار سال ۱۳۲۴ بعد از گرفتن دیپلم ادبی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. بعد از فارغالتحصیلی به جای پی گرفتن وکالت، شغل کتابداری کتابخانه دانشکده حقوق را ترجیح داد و ده سال در دانشگاه تهران ماندگار شد. بعد از آن یک سال مسئولیت کتابخانه دانشسرای عالی را برعهده گرفت و بعد وارد کتابخانه ملی شد؛ جایی که خیلی زود بخش ایرانشناسی را بنیان گذاشت. سال ۱۳۴۲ ریاست مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران را برعهده گرفت؛ همان روزها بود که مسئولیت فهرستنگاری کتابهای چاپی فارسی دانشگاه هاروارد را قبول کرد و سال ۱۳۴۴ ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران را بر عهده گرفت.
اما زندگی حرفهای ایرج افشار چیزی بیش از این عناوین و مسئولیتها است. او در همهی این سالها، در مسئولیتها و مکانهای مختلف، سعی بر گسترش ایرانشناسی و حفظ نسخ خطی و میراث فرهنگی ایران داشت. افشار بیش از ۳۵۰ عنوان کتاب تالیف، تصحیح و گردآوری کرد و تلاشهایش باعث پیشرفت کتابداری در ایران شد.
دکتر شفیعی کدکنی، پژهشگر بزرگ ایرانی، درباره ایرج افشار گفته است: « در مراکز علمی جهان و در حوزههای ایرانشناسی دانشگاههای کره زمین، هیچکس از معاصران ما، اعتبار و حرمت ایرج افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، یارشاطر را هم به یاد میآورم. در غربالی که ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم ایران، در عرصه فرهنگ کرده است ایرج افشار یکی از دانههای دُرشتی است که در کنار علّامة قزوینی، سیّدحسنِ تقیزاده، محمدعلی فروغی، علیاصغرِ حکمت، ابراهیم پورداود، علّامه شیخ آقابزرگ تهرانی، بدیعالزمان فروزانفر، سیداحمد کسروی، اقبال آشتیانی، پرویز ناتلخانلری، غلامحسین مصاحب، علیاکبر دهخدا، صادق هدایت، ملکالشعراء بهار و نیما یوشیج قرار میگیرد،بیآنکه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچ کدام ایشان داشته باشد و یا تکرار یکی از آنها بشمار آید.»
ایرج افشار اسفند سال ۱۳۸۹ بر اثر بیماری از دنیا رفت.