احتمالا بعد از مادر دوستداشتنی فیلم «مادر» مرحوم علی حاتمی، مادرهای زیادی را به یاد میآورید که یکی از آنها «الفتِ» فیلم «شیار ۱۴۳» است. فیلمش را لابد بارها دیدهاید اما این کتاب متن فیلمنامهی نرگس آبیار نیست؛ در واقع رمانی است که خانم کارگردان، فیلمنامهی فیلم محبوبش را از روی آن نوشته. رمانی که سالها پیش خودش نوشته بود. یکی از آن ۳۰ رمان و داستانی که آبیار در آن سالها نوشته و دوتای آنها را هم به فیلم بلند داستانی تبدیل کرده.
فیلم «شیار ۱۴۳» برگرفته از رمان «چشم سوم» است که آبیار با سفر به بیجار آن را نوشته؛ «قصهی این رمان ماجرای ۱۳ نوجوان بود که شش نفر آنها اسیر میشوند، شش نفر بازمیگردند و یک نفر زخمی میشود. قصهی مادر یکی از این نوجوانها برای من جالب بود، همان مادری که ۱۵ سال رادیو به کمر میبست و در فیلم «شیار ۱۴۳» هم به او پرداختهام.»
آن مادر، اختر نیازپور، مادر شهید «محمدجعفر رضایی» است. مادری رنجکشیده که ماجرای شهادت پسرش را این طوری تعریف میکند: «۲۲بهمن بود که محمدجعفر برای عملیات والفجر رفت. میخواست کلاس ۱۲ را بخواند که رفت. من ۱۵ سال چشمانتظارش بودم. بعد از ۱۵ سال استخوان و پلاکش را برایم آوردند. آن شبی که جسد را آورده بودند، نمیدانستم مرده است. در خانه نشسته بودم، دامادم آمد و گفت: جعفر را آوردند، من فکر کردم زنده است که آمده. یک وقت دیدم همهی فامیل جمع شدند و آمدند خانهی ما. به همراه فامیل رفتیم بنیاد شهید، دیدیم جنازهاش آنجاست. من نمیدانستم میان آن تابوتها کدام یکی محمدجعفر است ... یک تابوت را باز کردند ... استخوانها در تابوت بود و پلاکش روی استخوانها. با دیدن جنازه و استخوانهایش خیالم راحت شد و گفتم الحمدلله برای راه دین و اسلام رفته و جایی نرفته که باعث ناراحتی من شود.» حالا همین رمان «چشم سوم» با نام «شیار ۱۴۳» چاپ شده. با خواندن رمان آبیار، بین سه جغرافیای جبهه، اردوگاه و خانهی مادر در رفت و آمد خواهید بود و داستانی خواهید خواند که هیچوقت کهنه نمیشود. داستان چشمانتظاریِ یک مادر برای بازگشت پسر رزمندهاش.
کتاب شیار ۱۴۳
اثر نرگس آبیار
انتشارات: سورهی مهر
۲۶۸ صفحه
برای خرید این کتاب میتوانید به فروشگاه آنلاین «باغ کتاب» به آدرس shop.bagheketab.com مراجعه کنید.