اینها سه بریدهی کوتاه از این گزارشها و مشاهدات فرنگیها دربارهی تهران است:
کنت دوگوبینو، دیپلمات و نویسندهی معروف فرانسوی در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه: «در دنیا جایی را سراغ ندارم که مردم در آنجا به قدر بازار تهران تفریح بکنند. مشغلهی اصلی مردم در بازار، حرفزدن است و گویی همه مشغول گفتن و شنیدن قصهای هستند که روزی نقل آن شروع شده و دیگر تمامی ندارد. کسبه در کنار پیشخوان دکانهایشان که کالاها با هنر و سلیقه چیده شده، مینشینند که ما اروپاییان باید یاد بگیریم و تقلید بکنیم.»
مجلهی «ملی جغرافیایی آمریکا»: «مغازههای خیابان لالهزار، بیشتر اجناس اروپایی عرضه میکنند ولی چند مغازه در میان دکانهایی به سبک قدیم وجود دارد که در آنها همه چیز از کلاه اُپرا تا تلسکوپ، به فروش میرسد. مردمی که عصرها در لالهزار وقت میگذرانند، میتوانند از دستفروشها بادامزمینی برشته، چغندر، بستنی با طعم گلاب، خریداری کنند.»
روزنامهی «تایمز» لندن در دوران ناصری: «چون راه تهران نزدیک میشود، نخستین علامتی که از شهر پایتخت نمایان است، چهار منارهی بلند مسجد جامع میرزا حسینخان، صدراعظم و سپهسالار مرحوم است که در زمان اقتدار خود به طرز بسیار خوب بنا نهاده است. شهر تهران روزبهروز آبادتر میشود. در شهر مذکور، جادههای بسیار وسیع و باشکوه باز کرده، در دو طرف آنها درختان سبز و خرم کاشته، از اطراف نیز جویهای آب روان در جریان و شبانگاه فانوسهای گاز هوایی، روشنیفزای دیده نظارگان و خیرهساز عیون تماشاکنندههاست. در هر سمت شهر، کالسکهها در آمدوشد و بهتازگی در بعضی نقاط تراموایی نیز به راه افتاده است. همهی روز تمامی شهر آبپاشی و جارو شده تا به یک درجه در امر نظافت دقت به عمل آید. شهر تهران، دارای دو میدان وسیع و بسیار قشنگی است که هر دو خیلی بهموقع افتاده و سبب مزید شکوه و رونق شهر شدهاند؛ یکی، میدان توپخانه است که بسیار باشکوه است. عمارت بانک تازه به این میدان ناظر است. در این میدان شبانهروز، در اوقات معینه، یک دستگاه موزیک نظامی محض، برای تفریح عمومی سکنهی شهر در ترنم است.»