جلال این خانه را با عشق ساخت و در نامهای برای سیمین نوشت: «تو در زندگی با من کم خندیدی. اما از حالا این فرمانبردار تو کاری میکند که روح خانه غشغش خندههای تو باشد.»
جلال در نامههایش نوشته بود: «به نظرم چیز ملوس کوچولویی بشود. طاقها کوتاه، دیوار بیرون آجر قرمز، بخاری دیواری با نمای آجری، کتابخانه دیواری و...»
جلال دربارهی ساخت خانه به سیمین گزارشهای مستمری مینوشته است: «عزیز دلم سیمین، الان از سر ساختمان برگشتهام مبارکت باشد. درها را بردم بالا و تا من آنجا بودم سهتایش را کار گذاشتند. جمعا پانزدهتا چارچوب در و پنجره بردم بالا... خودم هم یک پا بنا بودم و هم یک پا عمله. انواع مختلف کارهای ساختمان را کردم؛ از سر جرز آجر گذاشتن و جرز را بالا بردن گرفته تا آجر بالا انداختن و کار گل و آجر سابیدن و الخ.»
سیمین در جواب نامههای جلال نوشته بود: «وقتی فکر میکنم که تو داری برای استقرار خودمان تلاش میکنی و خانه میسازی، هم دلم میگیرد و هم دلم از لذت آب میشود. خانهای که تو میسازی، هر خشتش با عشق روی خشت دیگر گذاشته میشود و برای من از هر قصری مجللتر است. و میدانم که این عشق روح خانه خواهد بود و در خانه پراکنده خواهد شد.»
ساخت این خانهی زیبا دو سال طول کشید و درست همزمان با برگشتن سیمین به ایران آماده شد و تبدیل به خانهی مشترکشان شد. خانهی سیمین و جلال سالها پاتوق نویسندگان و افراد سرشناس آن دوره بود. اینطور که نقل میکنند که جلسات کانون نویسندگان مدتها در این خانه برگزار میشد و افراد سرشناسی مانند امام موسی صدر، شاملو، آیتالله طالقانی و ... به این خانه رفتوآمد میکردند.
خانهموزهی سیمین دانشور و جلال آلاحمد اینجاست: محلهی دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچهی رهبری، کوچهی پسندیده، بنبست سیمین دانشور. سوالهای بیشتر را هم میتوانید از این شماره بپرسید: ۲۲۷۰۵۹۶۹