با آن که ما ملتی هستیم معروف به افسانههای قدیمی و ادبیات کهن، کتاب نخوانی ما ایرانیها ریشه در چه چیزهایی دارد؟
معتقدم دلیل پایین بودن سرانه کتابخوانی در کشور ما تعریف بدی است که از فعالیت کتابخوانی داریم. کتابخوانی گاهی برای ما امری بیش از حد جدی و حتی عبوس است. تصویری که بیشتر مردم ما از یک کتابخوان دارند تصویر قردی است پا به سن گذاشته با عینک قطور که در فضایی کاملاً آرام کتابی حجیم با جلد چرم قدیمی را به دست گرفته و میخواند. این تصویری است که هرکسی نمیتواند با آن همذات پنداری کند. در واقع ما بلد نیستیم کتابی دست بگیریم و خوش خوشک و تفریحی بخوانیم. بلد نیستیم با کتاب خوش بگذرانیم و سرگرم باشیم. بلد نیستیم بعضی از نیازهای روزمرهمان با کتاب برطرف کنیم. مثلاً ماشینمان را از روی کتاب تعمیر کنیم و...در حالی که در کشورهایی که سرانه مطالعه بالایی دارند مردم با کتاب تفریح و استراحت میکنند. مثلاً در ژاپن بخش مهمی از سهم مطالعه مربوط به مانگاها یا کمیک استریپهای سنتی ژاپنی است که برای همه گروههای سنی و در همه موضوعات چاپ میشوند و مردم آنها را به حالت ایستاده در قطار و اتوبوس میخوانند.
بنابراین معتقدم برای بهتر کردن وضع کتابخوانی در کشورمان ابتدا تعریف خودمان را از کتابخوانی تصحیح کنیم.
*آیا شما قبول دارید که بخشی از معضل مهم کتاب نخوانی مربوط به عادت زدایی از مصرف کتاب است؟
عادت هرنوع عادت زمانی ایجاد میشود که شما در برابر انجام یک عمل به دفعات پاداش دریافت کنید و همین پاداش باعث شود که بخواهید دوباره آن عمل را انجام دهید. در چنین شرایطی کم کم کار به جایی میرسد که بدون پاداش هم فقط براساس عادت آن کار را انجام میدهید. پاداش کتابخوانی لذتی است که از مطالعه میبریم لذت کشف و دانستن، لذت شریک شدن در تجربه دیگران و لذت درک هنر و ادبیاتو. چنین لذتی اگر ایجاد شود فرد ترغیب میشود که آن لذت را تکرار کند، به همین دلیل سراغ کتاب بعدی میرود و همین طور بعدی و بعدی. بنابراین مهمترین چیز برای ایجاد عادت مطالعه تولید و ارائه کتاب خوب است. کتابی که لذت خواندن را به خواننده بچشاند. در غیر این صورت عادت به مطالعه ایجاد نخواهد شد
*به نظرشما ویترین کتاب و قفسهها و فضای فروشگاهی و نمایشگاهی تا چه اندازه در مصرف کتاب میتواند مفید باشد؟
صد در صد. کتاب بعداز آن که از چاپ درآمد یک کالاست. یک کالا که مثل هر کالای دیگری باید برای آن بازاریابی کرد و آن رخ به بهترین شکل در معرض دید دیگران قرار داد. ویترینهای شلوع و خاک گرفته مشتری را جلب نمیکنند. دقت بفرمایید نمیگویم خواننده، میگویم مشتری چون این موضوع کاملاً در روابط بازار قابل ارزیابی است و باید با نگاه کاملاً اقتصادی به آن نگاه کرد. ویترین خوب و کتابفروش حرفهای در موفقیت کتاب نقشی دارند که از نقش پدیدآورندگان اصلی کتاب کمتر نیست
*شما سابقهٔ مدیریتی در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان دارید و در جریان هستید که بخش مهمی از کتابخوانی ایرانیهای مربوط به فضاهای این کانون در سراسر کشور دارد. به گمانتان آیا همچنان این تاثیرگذاری وجود دارد؟
دقیقاً همین طور است. چند نسل پیاپی از کودکان و نوجوانان کشور ما اولین تجربههای کتابخوانی خودشان را در کتابخانههای کانون کسب کردهاند و نقش مربیان خوش ذوق و زحمتکش کانون در علاقه مند ساختن مخاطبان کانون به کتاب و کتابخوانی غیرقابل انکار است. البته این تأثیر گذاری همیشه در یک سطح نبوده و همیشه این خطر وجود دارد که غلبه جو کارمندی و یا برنامه ریزیهای ناصحیح و غیرکارشناسانه از میزان این تأثیر بکاهد.
*شما به تازگی مدیریت انتشارات مدرسه را عهده دار شدهاید، در این مرکز که ارتباط مستقیمی با نسل جدید کتابخوان دارد، تا چه اندازه تاکید بر تولید است و چه اندازه به راهکارها برای عادت به مصرف کتاب اندیشیده شده است؟
در انتشارات مدرسه ما تلاش میکنیم قبل از تولید هرکتاب از جوانب مختلف صرورت تولید آن را ارزیابی کنیم و میزان نزدیکیان به نیاز مخاطبان را بسنجیم. ویژگیهای مربوط به ژانر را دقیقاً بررسی میکنیم و میزان موفقیت نویسنده در به کارگیری قواعد ژانر را میسنجیم. همه این کارها در شوراهای کارشناسی ما انجام میشود و اگر کتاب در همه این موارد نمره قبولی بگیرد دست به چاپ آن میزنیم. به گمان من چنین کتابی میتواند به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند و عادت به مطالعه را در او دامن بزند.
*انتشارات مدرسه به فکر گسترش فضای فروشگاهی و نمایشگاهی برای تولیدات خود است؟
بله گسترش فروشگاهها و نمایندگیها سیاست ماست. به زودی آگهی پذیرش نمایندگیهای جدید را منتشر میکنیم. کارهایی هم برای ایجاد فروشگاههای جدید انجام دادهایم. مثلاً تا یکی دوهفته آینده فروشگاه جدیدمان در تبریز را افتتاح خواهیم کرد.
*باغ کتاب تا چه اندازه میتواند دانش آموزان را ترغیب به انس به کتاب بکند؟ و آیا میتوان امیدوار بود که بازدید از این مرکز به یکی از ارودهای دانش آموزی در پایتخت تبدیل شود؟
ضرورت ایجاد یک فضای دائمی برای نمایشگاه و فروشگاه کتاب همیشه احساس میشد و بارها در پایان نمایشگاه کتاب تهران شاهد بودیم که ناشران بر این ضرورت تاکید میکردند. باغ کتاب می تواند پاسخگوی این ضرورت باشد. خصوصاً فضاسازیهای ویژهای که در این مجموعه شده، میتواند گروههای سنی کودک و نوجوان را به خود جلب کند.
*تا چه اندازه مهم است که فضای فروشگاهی به میل و رغبت حضور خانواده دامن بزند؟
گمان میکنم اگر از امکانات فضای این مجموعه درست استفاده شود این امکان وجود دارد. و اصولاً عادت به کتابخوانی زمانی در کودک و نوجوان ریشه میگیرد که او بتواند کتابخوانی را درکنار خانواده تجربه کند. در کشورهای دیگر برخلاف ما که کتابخانههای کودکان را از کتابخانههای بزرگسالان جدا کردهایم، کتابخانههای کودکان جنب کتابخانههای بزرگسالان هستند و این موجب میشود که والدین و فرزندانشان در کنار هم کتاب بخوانند. امیدوارم برنامه ریزی باغ کتاب هم بر همین مبنا باشد.
*چه عواملی میتواند در چهره سازی یک مؤلف و مطرح کردن یک کتاب در بین مصرف کنندگان تأثیر داشته باشد؟
راستش در این باره حرفهای بسیاری میشود زد و از زوایای مختلفی میشود به موصوع نگاه کرد. در اینجا من فقط به نقش ناشر اشاره میکنم. چهره شدن یک نویسنده هم به نفع خود اوست و هم به نفع ناشر کتابهای او. بنابراین سرمایه گذاری ناشر روی معرفی نویسنده در ادامه برای خود او سود آور است. این اتفاقی لست که در کشورهای دیگر به کرات می افتد اما متاسفانه در کشور ما بعصی تنگ نظریها و شرایط بی اعتمادی حاکم میان نویسنده و ناشر جلوی چنین چیزی را گرفته است.