این روایتها کاملا متفاوت اما مکمل یکدیگرند. راوی فصل اول بنجی است؛ آدمی که مشکل ذهنی دارد و ادراکش با دیگران متفاوت است و ماجراها را درهم و برهم نقل میکند. او بیشتر از کدی دختر خانواده حرف میزند. راوی فصل دوم کونتین پسر بزرگ خانواده است. او بیشتر در ذهنیات و خاطراتش زندگی میکند. برای همین این فصل کمی حال و هوای شاعرانه دارد. راوی فصل سوم جیسون برادری سودجو و منفعتطلب است، حتی منفعتی که با مرگ دیگران نصیبش شود. راوی فصل چهارم دیلسی است. کنیز سیاهپوست خانه که دانای کل هم هست.
«خشم و هیاهو» را بهترین اثر ویلیام فاکنر، نویسندهی آمریکایی میدانند. این نویسنده در سال ۱۹۴۹ به خاطر سهم منحصربهفرد، قدرتمند و هنرمندانهاش در رمان مدرن آمریکایی برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. فاکنر حساسیت زیادی روی شخصیتهایش داشت. همهی شخصیتهای نوشتههای او ازلحاظ روانی کاملا پرداختشده هستند و میتوان شخصیتهای فاکنر را از دیدگاههای مختلف فلسفی و روانشناختی بررسی کرد. «خشم و هیاهو» شبیه پازلی پیچیده است که با پیدا شدن هر یک از تکهها بخشی از واقعیت نمایان میشود. باید زمان گذاشت و سرنخها را به هم وصل کرد و منتظر نتیجه بود.
بخشی از متن کتاب: «از میان نرده، لابلای گل پیچپیچ، میدیدمشان که میزدند. رو به جایی که پرچم بود میآمدند و من از کنار نرده رفتم. لاستر کنار درخت گل توی سبزهها را میکاوید. آنها پرچم را بیرون آوردند، و آنها داشتند میزدند. بعد پرچم را برگرداندند سر جایش و برگشتند به زمینِ بازی، و او زد و دیگری زد. بعد پیش رفتند، و من هم از کنار نرده رفتم. لاستر از درخت گل آمد و ما از کنار نرده رفتیم و آنها ایستادند و ما ایستادیم و من، وقتی که لاستر توی سبزهها را میکاوید، از لای نرده نگاه کردم. او زد «کدی، بگیرد.» آنها از چمنزار گذشتند و دور شدند. من چسبیدم به نرده و دورشدنشان را تماشا کردم.»
خشم و هیاهو
نویسنده: ویلیام فاکنر
مترجم: صالح حسینی
نشر نیلوفر
۴۳۰ صفحه
برای تهیهی کتاب «خشم و هیاهو» به فروشگاه آنلاین «باغ کتاب» به آدرس shop.bagheketab.com مراجعه کنید.