رضا اسماعیلی
شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی
مولانا کمالالدین علی متخلص به «محتشم کاشانی» شاعر پارسیگوی سده دهم هجری (عصر صفوی) و از مهم ترین شاعران مرثیه سرای شیعه است که به «حسان العجم» معروف است. همچنین او را به عنوان پدر مرثیه سرایی عاشورایی در ادب پارسی می شناسند.
آوازه و شهرت محتشم بیشتر به خاطر سرودن ترکیب بند عاشورایی اوست. ترکیب بندی با مطلع:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
محتشم این ترکیب بند بی نظیر را در رثای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و قیام تاریخ ساز عاشورا سروده است. این مرثیه ارجمند و فاخر، از ماندگارترین مرثیه های عاشورایی و در کنار «گنجینه اسرار» عمان سامانی، یکی از شاهکارهای این گونه ادبی است. بی هیچ تردیدی باید گفت که محتشم، شهرت و آوازه خود را مدیون این ترکیب بند عاشورایی است.
استاد مشفق کاشانی که به پیروی از او ترکیب بند عاشورایی «صلای غم» را در سن ۱۹ سالگی سروده ، بر این عقیده است که پاکی، اعتقاد و استواری و محبت محتشم کاشانی به اهل بیت باعث شد که برخی پادشاهان صفوی از جمله شاه طهماسب به اشعار مذهبی روی آورند. وی میافزاید: «ترکیببند معروف این شاعر پر آوازه مرثیهسرای ایران در رثای حسین و کشتهشدگان کربلا در بین تشیع و بهویژه فارسی زبانان زبانزد شد و توجه بسیاری از شاعران را بهخود جلب کرد.»
ترکیب بند محتشم که از زمان سرودن آن بیش از ۳۰۰ سال می گذرد، بعد از او مورد اقبال و استقبال بسیاری از شاعران پارسی زبان قرار گرفته است. اما ترکیب بندهای بعدی هیچ کدام به عظمت و پایه و مایه ترکیب بند عاشورایی او نمی رسد.
وحشی بافقی، عاشق اصفهانی، صباحی بیدگلی، وصال شیرازی، سروش اصفهانی، ادیبالممالک فراهانی، علامه کمپانی (آیتالله محمد حسین غروی اصفهانی)، جلال الدین همایی، امیری فیروزکوهی، مشفق کاشانی و... در شمار شاعرانی هستند که در سرودن ترکیب بند از سبک و شیوه او پیروی کرده اند.
در ادامه ذکر این نکته ضروری است که هر چند ترکیب بند محتشم، ترکیب بندی "«سوگ محور» و «مرثیه بنیاد» و فارغ از تحلیل اجتماعی، سیاسی واقعه عاشوراست، ولی به خاطر سلامت مضمون، حفظ تعادل در روایت گری واقعه، برجستگی های زبانی، تصویر سازی های خلاقانه، بیان سهل و ممتنع و عاری از تکلف، تلفیق هنرمندانه احساس و اندیشه، و استحکام و انسجام ساختاری، هنوز هیچ مرثیه ای در ادب پارسی نتوانسته است با آن برابری کند و به جایگاه بی نظیر و رفیعی که این مرثیه در ادب پارسی دست یافته است، دست پیدا کند. از همین روست که این مرثیه تا به امروز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده و مُهر جاودانگی بر پیشانی آن خورده است.
در پایان خالی از لطف نیست که در آستانه عاشورای حسینی، بند اول این ترکیب بند عاشورایی را با هم زمزمه کنیم:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟!
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟!
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش مُحرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است