خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی

پفک، چیبس و پیتزا جای کتاب را تنگ کردند
شهرام اقبال زاده، پژوهشگر ادبیات کودک
 

پفک، چیبس و پیتزا جای کتاب را تنگ کردند

شهرام اقبال زاده؛ پزوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، باغ کتاب را کار پر زحمت، پرهزینه و پر دامنه‌ای می‌داند و تاکید دارد که باغ کتاب نباید تنها منحصر به تهران باقی بماند و باید در شهرستان‌های دیگر هم تکرار شود تا بتواند به اهداف خود برسد. این منتقد و مترجم و ویراستار در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی باغ کتاب معضل اصلی را همچنان عدم دسترسی به مخاطب و کوچک بودن بازار فروش به ویژه شهرستان‌ها می‌داند. گفتگوی انتقادی و چالشی او را در ادامه می‌خوانید.
ﺳﻪشنبه، 27 تیر 1396 | Article Rating

دربازدیدتان از باغ کتاب تهران، چه چیزهایی در نگاه اول دیدید که به عنوان یک پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان و کارشناس و صاحب نظر در این بخش، کمبود آن را احساس می‌کردید؟

کار پر زحمت، پر هزینه و پر دامنه‌ای که طبق اطلاعات نه تنها در خاورمیانه بی‌همتا، که در جهان هم کم نظیر است. اما این کمیت و وسعت استثنایی الزاماً بمنزلهٔ کیفیت برتر آن نیست! جا داشت که هنگام افتتاح بخش کودک و نوجوان, ولو به صورت نمادین و سنبلیک هم شده، کودکان را هم در کنإر خود داشته باشیم.

*یکی از بخش‌های باغ کتاب، فروشگاه بزرگ و تخصصی بخش کتاب کودک و نوجوان آن است. سابقهٔ فروشگاه‌های اختصاصی کتاب کودک و نوجوان در تهران به کجاها می‌رسد؟

اولین کتابفروشی تخصصی بر می‌گردد به زنجیره فروشگاه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دههٔ 40...پس از انقلاب چند ناشر بخش خصوصی فروشگاه‌های اختصاصی برای کتاب‌های تولیدی خودشان تأسیس کردند. بعد انجمن ناشران کتاب کودک هم این کار را کرد که موفق نبود. برخی از شهر کتاب‌ها هم بخش اختصاصی کودک و نوجوان دارند؛ از جمله شهر کتاب مرکزی که در آغاز کار بنا به خواست آقای فیروزان و خانم امجد در راه‌اندازی برنامه‌های فرهنگی صرفاً بنا به علاقه و دوستی، مدت کوتاهی در خدمت دوستان بودم، اما به علت رفتن من از تهران و بعد هم بیماری ادامه پیدا نکرد. محراب قلم در شهر کتاب ونک بخش اختصاصی کودک دارد

*با وجود این که بخش مهمی از مخاطب هدف ناشران، ردهٔ سنی کودک و نوجوان است، پا نگرفتن کتابفروشی های اختصاصی برای این رده را ناشی از چه می دانید؟

در پاسخ قبلی گفتم کانون و چند ناشر بزرگ کتابفروشی اختصاصی دارند؛ اما این‌ها همه در قلب تهران واقعند و در کلان شهر تهران ناکافی است، تا چه رسد به شهرستان‌ها. نکته تراژیک در کتابفروشی های کانون، آشنا نبودن فروشنده با کتاب‌هاست!! از آن بدتر عدم عرضهٔ آثار نظری در بیشتر این فروشگاه‌هاست. درد بزرگ، نبود کتابفروشی اختصاصی کودک در شهرستان‌هاست.

*به نظرتان چرا کتابفروشی ها اغلب از اختصاص قضایی مختص کتاب‌های کودکان و نوجوانان سرباز زده‌اند؟

به سه علت عمده؛ اول: کتاب‌های کودک و نوجوان کم حجم‌تر و ارزانند و از حیث اقتصادی ویترین پرکن و کم سود؛ دوم: مانع فرهنگی عدم شناخت از ادبیات کودک و اهمیت کتاب کودک که حتی می‌تواند در درازمدت با تربیت نسلی کتابخوان در خدمت گسترش طیف کتابخوان برای آینده و مشتری بالقوهٔ کتاب بزرگسال باشد؛ سوم: نبود مخاطب و مشتری کتاب کودک؛ که خود سه علت دارد: الف ) کودکان نه توان مالی و نه شناخت کافی از کتاب کودک دارند و نه آموزش و پرورش به این امر اهمیت می‌دهد؛ ب) فقدان فرهنگ کتابخوانی در بین خانواده‌هایی که توان مالی دارند؛ ج) گرانی و تداوم تورم در چند دههٔ اخیر باعث شده که کم کم خانواده‌های کتابخوان هم از خریدن کتاب برای خود و فرزندانشان پا پس بکشند! هر چند از خرید پفک و چیپس و نوشابه و ساندویچ و پیتزای زیانبار و حتی سرطان زا دست نمی‌کشند!

*آیا می‌توان خوش بین بود که بخش فروشگاه و نمایشگاه کودک و نوجوان باغ کتاب، الگو و انگیزه‌ای باشد برای ورود بخش خصوصی در رقابت؟

بیش از یک دهه است که بازار کتاب بیش از کانون، دست چند ناشر بزرگ کتاب کودک است، اما معضل اصلی همچنان عدم دسترسی به مخاطب و کوچک بودن بازار فروش به ویژه شهرستان‌هاست. تا چند گلوگاه استراتژیک چون آموزش و پرورش و صدا و سیما و حوزه‌ها و شبکهٔ وسیع مساجد و شعب اخذ وزارت ارشاد و شهرداری‌ها دست به دست هم ندهند و برنامه ملی توسعه فرهنگی و سند مدون ترویج کتابخوانی با مشارکت نهادهای مدنی مرتبط با بهره گیری از خرد جمعی تنظیم و تصویب نشود، وضع از این هم بدتر خواهد شد. چند سالی که من طرح تشکیل «بنیاد ملی کودکی» را داده‌ام که حتی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به آن وقعی نگذاشته تا چه رسد به ارگان‌های دولتی! از ماست که بر ماست!

*تاکید مدیریت باغ کتاب براین است که رقیب خصوصی و کتابفروش ها نیستند. به نظرتان چه برنامه‌هایی می‌تواند باغ کتاب را از یک رقیب جدی برای کتابفروشی های تهران دور نگه دارد و جای خالی ضرورتی دیگر را پر کند؟

من چند سالی شرکتی داشتم که در زمینهٔ بازرگانی بین المللی فعالیت داشتم و دریافتم که در قلمرو کشاورزی در عین داشتن استقلال به صورت تعاونی کار می‌کنند؛ دورهٔ اول اصلاحات هم یکی از کارشناسان ادارهٔ تعاون استان گیلان دوست محققم بیژن شهرستانی از من خواست در زمینهٔ تجارب چگونگی تشکیل و کارکرد تعاونی‌ها ترجمه و در اختیارش بگذارم؛ من تجربهٔ نقش تعاونی‌ها در مجارستان پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق؛ چین و ویتنام را در چارچوب استراتژی «سوسیالیسم بازار» ترجمه کردم و مجانی در اختیارش گذاشتم؛ این مشی ترکیبی پارادوکسیکال از اقتصاد برنامه و بازار است؛ یعنی هم همکاری و تعاون در آن هست و هم نوعی رقابت؛ این تجربه به ما می‌گوید اگر نبض فعالیت‌ها در باغ کتاب در دست چند ناشر متمرکز شود و تنها به تهران منحصر شود، نقض غرض است و احتمال دارد هم ناشران کوچک و هم کتابفروش ها متضرر شوند. بحث دراز دامنی است.

*برای متنوع کردن فضای باغ کتاب و تبدیل شدن آن از یک فروشگاه صرف به یک مرکز فرهنگی و تفریحی که حاصلش ایجاد علاقه به کتابخوانی باشد، چه امکان‌هایی می‌تواند اضافه شود؟

واقعیت این است که مشکل اصلی در کشور تنها نبود امکانات سخت افزاری و تکنولوژی روز آمد نیست، بیش و پیش آن ما مشکل نرم افزاری و دانش مدیریتی و کارآمدی و بهره وری داریم؛ صرفنظر از کیفیت ماشین آلات و به روز نبودن تکنولوژی، اگر اشتباه نکنم، ما دوازده برابر آلمان - دومین کشور پیشرفتهٔ صنعتی جهان -ماشین آلات داریم! آیا باور کردنی است؟ مهم چگونگی بهره گیری از امکانات موجود است. امکاناتی که فضایی شاد و آزاد برای کودکان و خانواده‌ها فراهم کند و جلوی قید و بندهای تحمیلی تاریخ گذشته شکست خورده بگیرد و فارغ از آموزش و پرورش خشک و منجمد کنونی، فضایی برای مطالعهٔ مفرح و دلبخواه و البته خرید کتاب و دیدن فیلم‌ها و نمایشنامه‌های خوب و برخورداری از امکانات و مفرح و بهره گیری درست و آموزش خلاقانه از تکنولوژی پیشرفته و فضای مجازی و بازی‌های درخور روزآمد را فراهم کند. نه بازی خشن و بدآموز و مغز خراب کن و عمر و سرمایه بر بادده. در عین حال هم دولت و هم شهرداری و ناشرها و البته اتحادیه‌ها ملزمند-تاکید می‌کنم ملزمند-امکاناتی برای کودکان کار و خیابان و بد سرپرست و مناطق محروم برای بهره گیری از این امکانات تدارک ببنند!

*آیا شما هم تصور می‌کنید ملت ایران کتابخوان نیست یا این که برعکس فکر می‌کنید و علت سرانه پایین کتاب را در مؤلفه‌های دیگر می‌بینید؟

ملت ایران بالقوه مثل هر ملت دیگری به طور طبیعی و بدیهی میل دارد که اوقاتش به بهترین نحو بگذراند، اما شرایط تاریخی و فرهنگی و مشکلات اقتصادی و ساختاری و محدودیت‌های اجتماعی و شان پایین اهل قلم و کتاب و عدم توجه به دانشگاهیان و طرد و حذف روشنفکران و... - که بخش‌هایی از آن را در پیشگفتار کتاب «ترویج کتابخوانی و روانشناسی خواندن» بازگو کرده‌ام- شوقی و تمایلی به کتاب خواندن ندارد!

تصاویر
  • پفک، چیبس و پیتزا جای کتاب را تنگ کردند
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: