در حال حاضر بیش از دهها هزار ناشر در ایران مجوز نشر دارند و سالیان چند سال هزار عنوان کتاب منتشر میشود، اما این تعداد ناشران و عنوان کتاب منتشر شده، دارای ویترین و قفسه برای ارائه ندارند و همواره مولفان از ندیده شدن و قرار نگرفتن کتابهایشان در ویترین و قفسهٔ کتابفروشی ها شکایت و گلایه دارند.
پرمسلم است که مصرف کتاب، رابطهٔ مستقیمی با فضای موجود برای ارائه و نمایش دارد. با استناد به آمار منتشرشده از سوی موسسه خانه کتاب، سالیان حدود 70 هزار عنوان کتاب منتشر میشود. اگر تیراژ متوسط کتابهای منتشر شده را هزار نسخه در نظر بگیریم، باید گفت که سالیان حدود 7 میلیون جلد کتاب منتشر میشود. این تعداد کتاب منتشرشده را چیزی حدود 4 هزار ناشر فعال منتشر میکنند. اغلب این ناشران هم فاقد فضای اختصاصی برای ارائه کتابهای خود هستند. اگر میانگین حجمی را که یک کتاب در قفسه اشغال میکند، نسبت به 70 هزار عنوان کتاب منتشر شده در سال محاسبه کنیم، متوجه میزان کمبود فضا برای عرضه کتابهای منتشرشده در سال خواهیم بود. با این اوصاف است که اغلب کتابهای منتشرشده، امکان عرصه ندارند.
فضای موجود نیز اغلب به شکلی سنتی، فاقد کارآیی به روز و متناسب فضای عرضه کتاب به شکل کارآمد هستند. بخشی قابل توجه از این فضا نیز در اختیار لوازم التحریر و کالاهای غیرمرتبط به کتاب است. در این میان، سالهاست که بجای اندیشیدن فکری اساسی، از نمایشگاههای استانی کتاب به عنوان مجالی برای جبران این مسئله استفاده میشود.
این امر نیز بیش از هرچیزی باعث کاستن از مراجعه خریداران کتاب به کتابفروشی ها میشود و سرعت گیری فلج کننده در راه رونق فروشگاههای دائمی کتاب است. نمایشگاههای سیار داخل شهر نیز که اغلب حکم دورهگردی در فروش کتاب را دارند، یا به امر قاچاق کتاب میانجامد یا این که با ساز و کارهای کاذب و تخفیفهای گاه تا 50 درصد، رقابت سالم را دچار خدشه میکند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که ویترین کتاب کودک و نوجوان به شدت کم است و باغ کتاب با علم به این مسئله مساحت عمده یی از فضای فروشگاهی و نمایشگاهی خود را به بخش داده است. با این اوصاف است که مجموعه «باغ کتاب» با فضای 14 هزار متری فروشگاه کتاب، امکان مهمی است که چند فایدهٔ اساسی دارد.
این اتفاق قابل تأمل و بی نظیر، جدای از گسترش فضای کتابفروشی و نمایشگاه کتاب میتواند الگویی نیز برای بخش خصوصی باشد تا درصورت سودآوربودن آن، شاهد راه اندازی فضاهای مشابه در بخش خصوصی باشیم. شاید برخیها بگویند که «باغ کتاب»، امکان رقابت را از کتابفروشهای کوچک و سنتی خواهد گرفت و ضربهای مهلک به آنها خواهد زد. برخی بر این باورند که باغ کتاب، به نفع ناشر است و به ضرر کتابفروشی های بخش خصوصی.
اگر بپذیریم که کتاب نیز یک کالای اقتصادی است و برای بیشتر مصرف شدن آن نیاز به نحوهٔ عرضهٔ به روز و رقابت است، باید پروزهٔ عظیم باغ کتاب را محرک خوبی برای ورود بخش خصوصی در این عرضه دانست. همان گونه که روزگاری با راه اندازی فروشگاههای زنجیرهای شهروند، خیلیها گمان میکردند، شهرداری، تمام رقیبان در بخش خصوصی را با این اقدام از میدان به در میکند. اما واقعیت به گونهای دیگر رقم خورد و فروشگاههای شهروند، الگویی برای بخش خصوصی شدن تا با اختصاص فضاهای بزرگ و بهرهگیری از شیوههای جدید برای عرضه کالا، به سودآوری بیشتری دست بیابند.
در این میان، فروشگاههای کوچک نیز نه تنها تعطیل نشدند، بلکه روز به روز به تعدادشان اضافه شد. البته در حوزه کتاب نیز نباید از نقش شهرکتاب ها در سوق دادن بخش خصوصی به سمت گسترده کردن فضای کتابفروشیها غافل بود. به تبعیت از شهرکتاب ها بود که هم اکنون برخی از ناشران بزرگ و فعال، اقدام به تأسیس کتابفروشیهای زنجیرهای در فضاهای پر رفت و آمد کردهاند. باغ کتاب را از این لحاظ باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که با الگوبرداری از پروژه باغ کتاب، شاهد رقابت بیشتر در چگونگی عرضه کتاب باشیم. اگر که این پروژه به سرانجامی موفق ختم شود، تردید نباید کرد که درآینده، شاهد حضور فعالتر بخش خصوصی برای گسترش فضای کتابفروشیها خواهیم بود.
در سلسله یادداشتهای دیگر به ابعاد متعددی از تاثیرگذاری باغ کتاب در بالابردن میزان کتابخوانی خواهیم پرداخت.