خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی

روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
هشتمین اکران «فیلم و گپ» در باغ کتاب تهران
 

روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما

«فیلم و گپ» در هشتمین برنامه خود به نمایش و نقد فیلم «اشتیاق» اثر «میکیو ناروسه» اختصاص یافت.
شنبه، 26 مرداد 1398 | Article Rating

به گزارش روابط عمومی باغ کتاب تهران، برنامه «فیلم و گپ» این هفته باغ کتاب، به نمایش، نقد و گفت‌و‌گو پیرامون فیلم «اشتیاق» محصول سال 1964 ژاپن و اثر کارگردان صاحب سبک این کشور، «میکیو ناروسه» اختصاص یافت. در سری برنامه‌های «فیلم و گپ» که چهارشنبه هر هفته از ساعت 18 در باغ کتاب تهران برگزار می‌شود، سعید قطبی‌زاده منتقد و مدرس سینما به نقد و گفت‌و‌گو درباره فیلم‌های مطرح سینمای جهان می‌پردازد.

سینمای ژاپن و تمام بزرگانش
سینمای ژاپن برای مخاطبان خاص سینما قابل تأمل است. اما این فیلم‌های ژاپنی با تمام هنر و زیبایی‌اش گاهی مغفول ماندند و گاهی هم اوج گرفتند اما همیشه در دوران خود، حرفی برای گفتن داشتند. سعید قطبی‌زاده در شروع برنامه با مروری تحلیلی بر سینمای کلاسیک ژاپن و کارگردانان مطرح این سینما گفت: «سینمای کلاسیک ژاپن چیزی کم از سینمای آمریکا و آلمان ندارد. آثار این سینما تا آخر قرن بیستم کیفیت خود را حفظ کردند و هنرمندان آن نسل به نسل میراث‌دار پیشینیان خود بودند. یکی از افراد صاحب سبک در سینمای ژاپن «میکیو ناروسه» کارگردان فیلم «اشتیاق» است. ناروسه کسی بود که نه تنها سینمای ژاپن بلکه سینما را بعد از خودش متحول کرد.»
قطبی‌زاده به ارائه تحلیل خود از سینمای ژاپن ادامه داد و گفت: «ناروسه در نسبت با دیگر کارگردانان ژاپنی نامی کمتر شناخته شده است. این سینما عمدتاً با نام «آکیرا کوروسوا» شناخته می‌شود. کوروساوا کارگردانی الهام‌بخش برای بسیاری از فیلم‌سازان جهان شد. از سویی دیگر «میزوگوچی» فیلم‌سازی است که جهان منحصر‌به‌فرد خود را به سبک ملودرام می‌سازد. او بهترین آثار خود یعنی «زندگی اوهارو»، «سانشوی مباشر» و «داستان آخرین گل‌های داوودی» را در سال‌های پایانی عمر خود ساخت. اما «میکیو ناروسه» کسی بود که نه تنها سینمای ژاپن را بلکه سینما را بعد از خودش متحول کرد. او سبک یکسانی در کارگردانی دارد. او از سبک «اوزو» با آن قاب‌های خاص، بازیگران بی‌احساس، داستان‌گویی به سبک بی‌پرده دوری می‌کند. فیلم‌های او تصویری از رنج و تنهایی است.»

«میکیو ناروسه» را بشناسیم
ناروسه هم عصر دیگر بزرگان سینمای ژاپن بود. او از دوران سینمای صامت فیلم‌سازی را شروع کرد و بسیاری از آثارش صامت است. او پس از اینکه با کمک کمپانی «توهو» در عرصه فیلم‌سازی به ثبات رسید، به خط فکری و بینش خاص خود می‌رسد. سعید قطبی‌زاده با اشاره به نوع کارگردانی ناروسه گفت: «ناروسه فیلم‌سازی احترام برانگیز است نه به خاطر اندیشه‌ای که در فیلم‌هایش عرضه می‌کند، بلکه گوناگونی عرضه این اندیشه‌هاست که اهمیت دارد. او نه مانند اوزو رادیکال است و نه مانند میزوگوچی وسواس کشف عناصر پنهان در قاب را دارد. ناروسه فرمی متناسب با جهان فیلم‌هایش عرضه می‌کند.»

کارگردانی دور از احساسات‌گرایی
در فیلم «اشتیاق» شاهد روایت فروشگاه عرضه‌کننده مواد غذایی در شهری کوچک هستیم. گردانندگان آن فروشگاه با وجود اینکه اعضای یک خانواده هستند، اما با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. سعید قطبی‌زاده درباره داستان فیلم و نگاه ناروسه به فیلم گفت: «خانواده‌ای که در فیلم می‌بینیم، بدون پدر بوده و فرزند ارشدش ‌تمایلی به ازدواج ندارد. شاید ویژگی خانواده پیوند انسانی کوچک در قالب یک جامعه کوچک است، اما ناروسه خانواده را فضایی برای کنار هم قرار گرفتن افرادی می‌داند که شاید یک دنیا بین آن‌ها فاصله باشد.»
این منتقد سینما با توضیح جهان‌بینی کارگردان فیلم درباره تنها شدن و تنها ماندن انسان‌ها می‌گوید: «ناروسه در تمام آثارش، فرصت‌ها را برای ارائه راه حل و طرح یک مضمون اخلاقی هدر نمی‌دهد. سینما برای او تأثیر‌گذار‌تر از آن است که به وسیله آن بیانیه‌ای اخلاقی ارائه دهد. او مخاطب را در موقعیت‌های پیچیده شخصیت‌های فیلم شریک می‌کند. این نکته را به خوبی در فیلم‌های «غریبه‌ای در درون یک زن» و «زنی که از پلکان بالا رفت» می‌توان دریافت کرد.»
این مدرس سینما با بیان اینکه ناروسه بنا ندارد تا مخاطب را درگیر احساسات گرایی کند گفت: «او برای نمایش این بحران خانوادگی در قالب ملودرام، درگیر احساسات‌گرایی نشده و اشتیاق و التهاب زیادی در دل مخاطب ایجاد نمی‌کند. فیلم‌های او حد و مرزی نانوشته دارد که ناروسه از آن فراتر نمی‌رود. شاید اگر انتخاب ما بود، سکانس خودکشی این فیلم را احساسی‌تر می‌ساختیم. ناروسه از آن دست فیلم‌سازانی است که مبنا را بر نمایش یک وضعیت گذاشته و تأثیر‌گذار شدن فیلم را بر عهده مخاطب می‌گذارد. او بیش از آن‌که بخواهد به واسطه تکنیک‌های سینمایی تأثیرگذاری کوتاه مدتی داشته باشد، ترجیح می‌دهد که ما را به جهان خود دعوت کند. جهانی سرشار از نا‌امیدی که در آن عشق نه تنها منجر به رستگاری نمی‌شود، بلکه میخی دیگر بر تابوت انسان تنها است.»

روایتی از تنهایی انسان
«اشتیاق» می تواند روایتگر جامعه‌ای در حال تغییر و دگرگونی باشد. قطبی‌زاده در این‌باره می‌گوید: « فیلم جامعه‌ای را نشان می‌دهد که در زمینۀ اقتصادی در حال تغییر و پوست‌اندازی است و فروشگاه‌های کوچک فیلم بزرگ‌تر و مدرن‌تر می‌شوند. اما تغییرات بیش از آن‌ که برای شهروندانش آسایش به همراه داشته باشد، آن‌ها را دچار تنهایی می‌کند. ما به عنوان مخاطب متوجه می‌شویم که نقش اول فیلم یعنی «هایدکو تاکامینه» علی‌رغم تمام توصیه‌ها، آگاهانه تنهایی را انتخاب می‌کند و هرچه بیشتر می‌گذرد ما نیز در تنهایی او شریک می‌شویم.»
در «اشتیاق» برخلاف اغلب داستان‌های عاشقانه، این تضاد یا یک عامل بیرونی نیست که بین عاشق و معشوق فاصله می‌اندازد بلکه تنهایی است که مانع وصال می‌شود. این مدرس سینما درباره بازنمایی تنهایی در آثار ناروسه می‌گوید: «شخصیت فیلم‌های ناروسه بدون اینکه در صدد گوشه‌نشینی عارفانه و تعالی فردی باشند، در زندانی خود‌ساخته گرفتار می‌شوند که البته انتخاب خردمندانه‌ای نیست. در حقیقت نوعی جبر افراد را به سمت تنهایی سوق می‌دهد.»
قطبی‌زاده با تشریح بیشتر شخصیت اول فیلم گفت: «او در تمام داستان درگیر جبر است، چرا که اراده‌ای در ازدواج یا مرگ شوهرش نداشته اما حتی زمانی که می‌خواهد لطف و فداکاری کند، گویی باز هم درگیر جبر می‌شود. او از زندگی خود راضی نیست اما راه حل دیگری هم ندارد و درگیر زندگی روزمره‌ای خود است و علی‌رغم مهربانی با دیگران با خود نامهربان است. حتی زمانی که عشق می‌خواهد او را از پیله تنهایی‌اش دربیاورد، موانع ذهنی او مانع از این پیوند عاشقانه می‌شود. گویی تنهایی او علتی ذاتی دارد. او با رفتاری متناقض، درحالی که معشقوق خود را همزمان که می‌خواهد، پس می‌زند، شخصیتی سادومازوخیستی جلوه می‌کند که هم خود را آزار می‌دهد و هم دیگری را. در نهایت این مرگ معشوق است که او را به خود می‌آورد.»

مهارت کارگردان در نمایش «شکست»
بازیگر نقش اول این فیلم یعنی «هایدکو تاکامینه» بازیگر محبوب ناروسه محسوب می‌شود. او برای بازی در این فیلم موفق شد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره سینمایی لوکارنو دریافت کند. این بازیگر همکاری‌های زیادی با این کارگردان داشته است. قطبی‌زاده در این باره گفت: «چهره او شمایل سینمای میکیو ناروسه است. او با چهره ساده خود و انحنای خطوط صورتش و آرامشی که در چشمانش دارد، بسیار معمولی معمولی جلوه می‌کند و همین ویژگی سینمای ناروسه است. چرا که ناروسه درباره قهرمانان و افراد متفاوت فیلم نمی‌سازد. برای او ویژگی قهرمانانه همان پناه بردن به تنهایی و رنج می‌داند و همین رنج است که کلید‌ واژه آثار ناروسه محسوب می‌شود. دغدغه پرداختن به رنج همیشه در فیلم‌های ناروسه حضور دارد.»

این منتقد شناخته شده سینما درباره شخصیت‌پردازی این فیلم گفت: «ناروسه یکی از بزرگ‌ترین معماران ملودرام شکست در تاریخ سینما است. گنجاندن شخصیت اصلی فیلم، در دل یک فروشگاه، نشانگر زندانی است که برای خود انتخاب کرده و چه بسا تقدیر او تنهایی است. جدا از صحنه‌پردازی بسیار خوب این فیلم، میزانسنی که ناروسه از طریق ایجاد خطوطی که خلق می‌کند، کنایه از محدودیت این زن است. در موقعیتی منقبض شده، صحنه و میزانسن کارایی مشترکی دارند. ناروسه صحنه را از تئاتر و میزانسن بصری را از سینما می‌گیرد و در نهایت همه این‌ها در خدمت نمایش تنهایی است. هرچقدر بیان عاطفی احساسات پسر بیشتر می‌شود، صحنه و میزانسن از جنس همان عناصر محدود کننده، پر‌رنگ‌تر می‌شوند. این مسئله تناقض شخصیت زن را نشان می‌دهد.»

درباره سکانس پایانی فیلم
در سکانس پایانی شخصیت مرد فیلم با بازی «یوزو کایاما» خودکشی می‌کند. قطبی‌زاده درباره این سکانس گفت: «خودکشی پایانی فیلم اشتیاق، تصمیم احساسی یک جوان عاشق‌پیشه برای رهایی از استیصال عاطفی نیست. این خودکشی از نخستین نما‌های فیلم به شیوه‌های گوناگون زمینه‌سازی شده است.»
این منتقد سینما ادامه داد: «در طول داستان ناروسه به زیبا‌ترین شکل ممکن با مفهوم فقدان بازی می‌کند. شخصیت مرد فیلم با بازی «یوزو کایاما» در قسمت‌های مختلف فیلم به بهانه‌های مختلف غایب است. حتی پس از ابراز عشق به همسر برادرش باز هم در قالب قهری عاشقانه از او دور می‌شود. نتیجه این فقدان پیوندی سست است که‌ رابطه‌ای پر از تنش و دوری ایجاد می‌کند. اما در آخرین‌بار پس از رفتن دیگر بر نمی‌گردد، چرا که او برخلاف زن که با صبر و ایثار خودتعهدی کور به زندگی دارد، تمایلی به صبر کردن ندارد و مرگ را انتخاب می‌کند.»
قطبی زاده افزود: «بازیگر نقش اول این فیلم یعنی «هایدکو تاکامینه» بازیگر محبوب ناروسه محسوب می‌شود. او شمایل سینمای میکیو ناروسه است. اما چهره ساده، انحنای خطوط چهره و آرامشی که در چشمانش دارد، بی آنکه چهره زیبایی محسوب شود و به شدت معمولی است و همین ویژگی سینمای ناروسه است. چرا که ناروسه درباره قهرمانان و افراد متفاوت فیلم نمی‌سازد. او ویژگی قهرمانانه را پناه بردن به تنهایی و رنج می‌داند. همین رنج است که کلید‌ واژه آثار ناروسه محسوب می‌شود. دغدغه پرداختن به رنج همیشه در فیلم‌های ناروسه حضور دارد.»

تصاویر
  • روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
  • روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
  • روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
  • روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
  • روایت عشق و تنهایی روی پرده سینما
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: