خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی

باغ کتاب میزبان یک ماجرای عاشقانه
برنامه «فیلم و گپ» در باغ کتاب تهران به اکران ششم رسید
 

باغ کتاب میزبان یک ماجرای عاشقانه

برنامه «فیلم و گپ» این هفته باغ کتاب تهران به نمایش و نقد فیلم «به پیت تکیه کن» از سینمای انگلستان پرداخت.
جمعه، 11 مرداد 1398 | Article Rating

به گزارش روابط عمومی باغ کتاب تهران، «فیلم و گپ» که چهارشنبه هر هفته با اکران یکی از آثار مهم سینمای جهان، از ساعت 18 در سالن 8 باغ کتاب تهران برگزار می‌شود، این هفته نیز با حضور سعید قطبی‌زاده، منتقد شناخته شده سینما، به نمایش و نقد فیلم «به پیت تکیه کن» محصول سال 2017 کشور انگلستان اختصاص یافت. 

 

فضایی رئالیستی همراه با پایانی رویا‌گونه

«اندرو هیگ» نویسندگی و کارگردانی فیلم «به پیت تکیه کن» را بر عهده داشته و در این فیلم فضایی رئالیستی را با پایانی رویا‌گونه به تصویر کشیده است. قطبی‌زاده در این باره گفت: « فصول پایانی فیلم شبیه رویا است، هرچند که فیلم پرداختی رئالیستی دارد و فرم روایی آن یکدست است. ارجاع به گذشته و آینده در فیلم وجود ندارد و حتی صحنه‌های مهم مانند کشته شدن اسب نیز پرداخت پیچیده‌ای ندارد. کارگردان بنا ندارد درباره حوادث فیلم و تأثیر آن بر قهرمان داستان اغراق کند. در شرایطی که چارلی هیچ نقطه امیدی ندارد و سردرگم است، سکانسی از پیاده‌روی او در بیایان می‌بینیم که استعاری است و گویی آنجا آخر جهان است. اما در نهایت زمانی که ردی از عمه‌اش در شهری دیگر پیدا می‌کند، یک پایان‌بندی دلنشین برای ما که نگران سرنوشت چارلی هستیم شکل می‌گیرد.» این منتقد سینما ادامه داد: «تلاش چارلی در جهت قانع کردن عمه‌اش برای زندگی با او تا حد زیادی غیر منطقی است. در آن سکانس او بعد از سرگذراندن سختی‌های بی‌شمار، انگار خواب می‌بیند و دلش نمی‌خواهد از آن خواب بیدار شود و می‌خواهد همچنان عمه‌ای داشته باشد که غذای مورد علاقه‌اش را درست کند و چارلی بتواند برای همیشه پیش او بماند. اما حقیقت این است که میزان تیره‌روزی‌ این پسربچه اجازه نمی‌دهد پایان خوشی را برای او تصور کنیم.»

 

اندرو هیگ و آنتوان چخوف

فیلم «به پیت تکیه کن» در سال 2017 توانست جایزه بهترین بازیگر جوان در بخش رقابت اصلی جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز را برای بازیگر نقش اول آن «چارلی پلامر» به ارمغان آورد. قطبی‌زاده درباره داستان فیلم گفت: «فیلم «به پیت تکیه کن» فیلمی سهل و ممتنع است. چرا که در عین سادگی مسئله پیچده‌ای را روایت می‌کند. در فیلم ابتدا پسربچه‌ای از خانواده خود جدا می‌شود و به مرور به دنبال کسب هویتی مستقل بر می‌آید. اما حوادثی برایش اتفاق می‌افتد که می‌تواند او را از مسیر رشد و تعالی دور کند و در عین حال می‌تواند باعث قوی‌تر شدن او شود تا با قدرتی تازه به جنگ مشکلات برود.» رابطه «ایونا» شخصیت داستان «اندوه» اثر آنتوان چخوف، با اسبش را می‌توان از جهات زیادی با رابطه چارلی و پیت در این فیلم مقایسه کرد. سعید قطبی‌زاده در ابتدای برنامه گفت: «در فصول میانی فیلم شاهد ارتباطی یک طرفه میان چالز و پیت هستیم و چارلز درباره احساسات و عواطفش با پیت صحبت می‌کند. اما با رم کردن اسب بر اثر صدای حرکت موتور سیکلت، ما در می‌یابیم که برخلاف داستان چخوف، حتی اسب هم نمی‌تواند پذیرای اندوه و تنهایی چارلز باشد.»

 

شخصیت‌سازی هوشمندانه و بدون اغراق

این فیلم از حیث کارگردانی پر از صحنه‌های زیباست که با وضعیت روحی چارلی تعارض جدی دارد. قطبی‌زاده به مقایسه فیلم دیگری با مضمونی شبیه به «به پیت تکیه کن» می‌پردازد و می‌گوید: « فیلم «چهارصدد ضربه» اثر «فرانسوا تروفو» نمونه‌‌ای خوب برای فیلمی است که قهرمانی نوجوان دارد. در این فیلم از ابتدا تا انتها، نوع فیلم‌برداری و تصویری که از شهر و خانواده ارائه می‌شود، انعکاسی از وضعیت روحی قهرمان است. در حقیقت با بد شدن شرایط خانواده و محیط زندگی، وضعیت روحی قهرمان نوجوان داستان هم بدتر می‌شود. این تعادل تا انتهای فیلم پیش می‌رود. اما تصویر کارگردان «به پیت تکیه کن» تصویری یک سویه و قضاوت‌گرایانه نیست، بلکه او نگاهی بالغانه و هوشمندانه به انسان‌ها دارد. برای مثال در فیلم او پدر شخصیتی منفی نیست. حتی شخصیت‌هایی که وجهه اجتماعی منفی دارند هم در این فیلم لزوماً آدم‌های بدی نیستند و صرفاً دچار اشتباه می‌شوند. این نگاه نشان‌دهنده تلاش  ویژه کارگردان در زمینه شخصیت‌سازی است.»
این منتقد سینمایی ادامه داد: «در فیلم‌های کلاسیک شخصیت‌های پاک و معصوم در برابر جامعه‌ای بیمار و آلوده قرار می‌گیرند اما در این فیلم جامعه چندان بیمار و آلوده نیست و انسان‌ها با وجود بدی‌های خود افرادی شیرین و دلپذیر هستند. از جایی به بعد اتفاقا این قهرمان داستان است که به عنوان کانون گناه معرفی می‌شود. کارگردان نشان می‌دهد که به مرز جالبی از روان‌‌شناسی شخصیت رسیده است. او صرفاً برای ایجاد حس دلسوزی، قطب‌‌های اغراق شده ترسیم نمی‌کند. از نقش اول فیلم قهرمانی خوب و از جامعه جهنم نمی‌سازد. هیگ نه تنها افراد را تطهیر می‌کند، بلکه نگاهی روان‌شناختی به شخصیت اول فیلم دارد، نه نگاهی اسطوره‌ای.»

 

جایی برای یک قرار عاشقانه

در فیلم از نظر رنگ، نور و نوع پلان‌بندی‌ها شاهد پارادوکس هستیم. هرچه وضعیت پسربچه وخیم‌تر، پلان‌ها زیبا‌تر می‌شود. قطبی‌زاده درباره زیبا‌ترین سکانس این فیلم می‌گوید: «سکانس حضور چارلی و پیت در برکه که در اوج ناکامی‌ها اتفاق می‌افتد، کیفیتی شاعرانه‌ دارد و گویی محلی برای قرار عاشقانه است. علاوه بر کیفیت عاشقانه لوکیشن، آن فضا نمادی برای بریدن از اجتماع است. قهرمان این فیلم پسربچه‌ای است که زندگی سختی دارد. او در جامعه‌ای زندگی می‌کند که مجبور است به زور و ناخواسته به سمت دنیای بزرگسالان برود. او در اوج تنهایی خود به یک اسب پناه می‌برد و رابطه او با آن اسب تبدیل به رابطه‌ای عاشقانه می‌شود. این فیلم عاشقانه‌ای درباره یک انسان و یک موجود دیگر است. ما می‌توانیم تمام ویژگی‌های یک عشق را در رابطه چارلی و پیت پیدا کنیم. دلیل انتخاب آن لوکیشن نیز همین است. آن فضا علاوه بر داشتن ویژگی‌هایی عاشقانه، مصداق بارز بریدن از اجتماع است. چرا که اجتماع جایی است که نمی‌توان در آن عاشقی کرد. چارلی برای رسیدن به یک خلوت شبانه اسب را بر می‌دارد و به جایی می‌روند که فقط خودش و آن اسب حضور دارند. واکنش غریزی اسب نیز نسبت به نشانه‌های حضور انسان‌های دیگر رم کردن است. از این زاویه، تصویری که از حضور چارلی و پیت در برکه ارائه می‌شود با وضعیت روحی او هماهنگ است.»

 

فیلمی بدون شعار‌زدگی

فیلم به دور از شعار‌زدگی نقدی جدی به شرایط حاکم بر جامعه در خصوص نوجوانان دارد. قطبی‌زاده در این باره می‌گوید: «در تمام طول فیلم، نگاهی اعتراضی نسبت به وضعیت اجتماعی جامعه‌ای پیشرفته وجود دارد. فیلم شعار نمی‌دهد و در یک وحدت ساختاری، مضمون را به فیلم تزریق می‌کند. «به پیت تکیه کن» از شعار دادن دوری می‌کند. این فیلم در عین معترض بودن شعار نمی‌دهد، هیجان‌زده نیست و داستان را شمرده شمرده پیش می‌برد و در نهایت پایان خوش و رویا‌گونه‌ای برایش رقم می‌خورد. در واقعیت فیلم نیز رسیدن به خانه آن زن مهربان، پایان بخش فیلم است. نگاه کلان کارگردان به این فیلم توأم با تواضعی هنرمندانه است که شعار نمی‌دهد و به کیفیتی از فیلم می‌پردازد که نمونه آن را کمتر در دیگر فیلم‌ها می‌بینیم.»

تصاویر
  • باغ کتاب میزبان یک ماجرای عاشقانه
  • باغ کتاب میزبان یک ماجرای عاشقانه
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: