اسماعیل امینی شاعر، نویسنده و پژوهشگر
استاد شهریار، مانند هر هنرمند بزرگی با آثارش بسیاری از دوگانگیها و تضادهای آشتی ناپذیر را حل میکند. یکی مثلا این که صورتهای کهن شعر فارسی از قبیل غزل، مثنوی و قطعه نمیتوانند بیانگر زندگی انسان امروز باشند. یکی دیگر این که زبان شعر امروز ناگزیر باید تابع زبان گفتار و نوشتار رایج روز باشد و بهرهگیری از ظرفیتهای زبان شعر قدیم، جایی در شعر امروز ندارد. و از همه مهم تر آن که شاعر امروز بدون گسستن از پشتوانههای اندیشگی و زیباییشناسی هزار سالۀ شعر فارسی، از قافلۀ تجدد و نوگرایی جا میماند و شعرش تکرار کار پیشینیان خواهد بود. چنان که در شعر عاشقانه، که فراگیرترین درونمایۀ شعر است، بسیاری بر این گمان پای میفشردند که عاشقانه به رسم قدیم دیگر جایی در شعر ندارد و انسان امروز به رسم امروزین عشق میورزد و چه مایه پرگوییهای بیهوده بر آن میافزودند در تقسیمبندی مضامین عاشقانه به زمینی/آسمانی و مجازی/ حقیقی.
شعرهای عاشقانۀ استاد شهریار که بسیار پر اقبال هم شد، نشان داد که عشق، نه این تقسیم بندیهای سادهانگارانه را برمیتابد و نه قدیم و جدید دارد.
بر همین قرار اصرار هیجانزدگان متجدد بر پیش گوییهای شگفت دربارۀ پایان دوران غزل و تغزل است که به یمن این همه غزل درخشان که از بزرگانی چون شهریار و سایه و سیمین و منزوی و شیبانی و بهمنی در دست داریم، و افزون بر آن این همه غزل پر طراوت و خواندنی که شاعران جوان روزگار سرودهاند، بیهودگی آن پیشگوییهای هیجانی آشکار شد.
استاد شهریار با آن که دلبستۀ شعر و زبان فارسی است و با آثار بزرگان شعر فارسی انس پیوسته دارد، هنگامی که به نوشتن شعر ترکی روی میآورد، آثاری بیهمتا میآفریند. در قلمرو شعر ترکی نیز اشعار شهریار، راهگشاییهای ارجمندی دارد از جمله رهایی زبان شعر ترکی از نحو و مفردات شعر دیگر زبانها در عین حفظ صمیمیت زبان طبیعی مردم ترک زبان چندان که شعرهای ترکی او هم زمزمۀ ذهن و زبان مردم شهرها و روستاهای ایران شد و هم به مجامع ادبی و دانشگاهی راه یافت. هم چنین تنوع زبانی، مضمونی و بلاغی در شعرهای ترکی نه چندان پرشمار او چنان است که دوست داران شعر و زبان ترکی در کشورهای مختلف، این شعرها را به جان و دل پذیرا شدند، خنیاگران و خوانندگان با کلمات او نغمههای دلانگیز پرداختند و غوغا به گنبد افلاک برافکندند.
من برآنم که شعرهای استاد شهریار هم به زبان فارسی و به زبان ترکی، با همۀ تنوعی که در زبان و بیان آنهاست یک ویژگی مشترک دارد و آن تکیه زدن بر پشتوانههای فرهنگی و پیشینۀ درخشان شعر است در عین روزآمدی و همراهی با زمانۀ حاضر و انسان امروز.
بخش عمدهای از کارنامۀ شعر معاصر ایران، حاصل تلاش شاعرانی است که در این دوران کوشیدند، شعر را از آن پشتوانۀ فرهنگی و جهان نگری حاکم بر شعر بزرگان قدیم جدا کنند با این گمان که به این شیوه، شعر از چرخۀ تکرار و تقلید رها خواهد شد.
با این حال به نظر میرسد که آثار شاعرانی چون استاد شهریار که ادامۀ منطقی هزارسال شعر فرازمند ایران است، گواه روشنی است بر این که شعر، میتواند با حفظ پیوندهایش با گذشته، زبان گویای شادیها و غمها، کامیابیها و حسرتها، امیدها و یأسها، شیرینیها و تلخیهای زندگی انسان معاصر باشد.