به گزارش روابط عمومی باغ کتاب تهران، محفل شعر «شب عاشوراییها» روز پنجشنبه 20 مرداد ماه از ساعت 18 تا 20 در این مجموعه علمی و فرهنگی برگزار شد. در این برنامه اساتید، شاعران شناخته شده و علاقهمندان به ادبیات و شعر آیینی گرد هم آمدند تا اشعاری با محوریت قیام امام حسین (ع) و واقعه کربلا بخوانند.
در این برنامه علاقهمندان به اشعار آیینی و عاشورایی درباره قیام امام حسین (ع)، وصف حال آن حضرت و یارانشان، اتفاقات و رویدادهای پس از این واقعه تاریخی و با ماهیت این قیام در قالبی شاعرانه و خیالانگیز آشنا شدند.
«شب عاشوراییها» با اجرای محمد میرزایی بازرگانی و با حضور محمدعلی مجاهد شاعر پیشکسوت شعر آئینی برگزار شد. همچنین شاعران برجسته شعر عاشورایی شامل مرتضی امیری اسفندقه، افشین علاء، محمدمهدی سیار، سید محمدجواد شرافت، مهدی جهاندار، سیدمهدی موسوی، سید حبیب نظاری، اعظم سعادتمند، زهرا بَشَری موحد، محمدمهدی خانمحمدی، محسن ناصحی و محمد خادم در این محفل شعر حضور داشتند.
در ابتدای برنامه محمد میرزایی بازرگانی که اجرای شب شعر را بر عهده داشت، با قرائت چند بیت شعر و تشکر از باغ کتاب به جهت پیش قدم شدنی در برگزاری برنامههای فرهنگی و مذهبی، خبر پرکشیدن استاد هوشنگ ابتهاج را به جامعه ادبی و ادب دوستان تسلیت گفت و در ادامه فیلمی کوتاه از شعرخوانی این شاعر پیشکسوت در صحنه پخش شد. سپس با توجّه به مغتنم شمردن فرصت و حضور بسیار خوب شاعران در این شب شعر، بدون از دست دادن زمان اوّلین شاعر را برای شعرخوانی دعوت کرد. اولین شاعر، سیدمحمدجواد شرافت بود که به پشت تریبون حاضر شد و حاضرین را با قرائت این غزل خود، به فیض رساند:
مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود ، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگه داشته است
نه ! نگه داشته داغ تو جهان را تازه
موج در موج به سر می زند و می گرید
مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه
آه ای تشنه ی افتاده به هامون ، زخمی
آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه
تازه میخواست کمی معرکه آرام شود
نعلها تازه شد و داغ دل ما تازه
کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن
کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه
کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام
زخمها کهنه ولی زخم زبانها تازه
کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند
با شکوه قدم زینب کبری تازه
اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت
پر طپش، گرم، پر آوازه ، شکوفا، تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شده ست
مانده غوغای تو در جلوه فردا تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوه توست در آیینه دنیا تازه
محمدمهدی خانمحمدی، صاحب مجموعه شعر «هیاهو» دیگر شاعری بود که پشت تریبون قرار گرفت و قصیده پرشکوهی را مدح خطبه شنیدنی حضرت زینب قرائت کرد. بعد از حجتالاسلام خانمحمدی، استاد مجاهدی، پیشکسوت شعر آیینی، حاضران را با اشعار زیبای خود به بهره و حظ معنوی رساند. محمدعلی مجاهدی متخلص به پروانه خدمات زیادی به شعر آیینی کرده است. از آثار ایشان میتوان به «شکوه شعر عاشورا»، «سیری در ملکوت»، «یک صحرا جنون» و «آسمانیها» اشاره کرد. منظومه بلند شهادت، شعری بود که استاد مجاهدی در این محفل قرائت کرد.
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
فردا که کهکشان تجلّیست، نیزهها
گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان
فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست
بر روی نیزههاست قرار و مدارمان
فردا که سرفرازی ما را رقم زنند
خورشید و ماه میشود اخترشمارمان
فردا که روز عرضۀ عشق و شهادت است
حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان
فردا که از تبار تبر زخم مانْد و داغ
غیرت، شقایقی بُوَد از لالهزارمان
فرداست روز وعدۀ دیدار و دیدنیست
بر نیزهها، تجلّی پروردگارمان
منظومۀ بلند شهادت، سرودنیست
فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان…
در ما عیان جمال خدا جلوه میکند
چشمی کجاست تا شود آیینهدارمان؟
رنگِ پریدهایست به چشم سپهر، مِهر
وقتی سپیده میدمد از شام تارمان…
ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم
ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان!
چشم امید ماست به فردای دوردست
بر تکسوار مانده به جا از تبارمان
محمدمهدی سیار نیز یکی از شاعران شناخته شده محفل «شعر عاشوراییها» بود که یکی از اشعار خود را که در وصف امام حسین (ع) بود قرائت کرد:
ای آبروی چشم همیشه تَرم، حسین
ای سرّ نینوایی تو در سرم، حسین
عطر شهادت است که دل میبرد ز من
نام تو را همین که به لب میبرم، حسین
هرسال بیشتر شدهام مَحرم غمات
امسال از همیشه شکستهترم حسین
لبیک گوی توست نه تنها لبان من
لبیک گوی توست رگ حنجرم حسین
هفتاد بار بر سر کوی تو گر مرا
آتش زنند، باز در این لشکرم حسین
خاکسترم به باد رَود گر هزاربار
گوید به شوق و هلهله خاکسترم: حسین
از پیکرم اگر که سرم را جدا کنند
گوید سرم جدا و جدا پیکرم حسین
بادا که بارها بدرندم درندگان
گر لحظهای ز بیعت تو بگذرم حسین
از دامن تو دست نخواهم کشید؛ نه
نذر تو کرده است مرا مادرم حسین
صیقل به تیغ میدهی و آه میکشی
از مرگ گفتی و نشود باورم حسین
پشت و پناه ما! به که خواهی سپردمان؟
با شعلهها بگو چه کند این حرم؟ حسین!
بگذار سیر بنگرمت چون در آن غروب
فرصت نمیدهند تو را بنگرم، حسین!
این محفل عاشورایی با برگزاری مراسم آیینی سنج و دمام و ادای احترام به سید و سالار شهیدان به پایان رسید.