استقبال مردم به طور کل از گالریها چه طور است؟
همان طور که می دانید من مرتب در سفر هستم و نمایشگاههایی در خارج از کشور داشتهام. بایستی بگویم خوشبختانه تعداد آدمهایی که در ایران برای بازدید از نمایشگاهها میروند، خیلی بیشتراز تعداد بازدید کنندگان در خارج ازکشور است. چند روز پیش که در خارج از کشور بودم، گالریها خالی بود و شبهای افتتاح تعداد کمی به اندازه سی الی چهل نفر میآمدند.
*دلیلش را در چه چیزی می دانید؟
آنها این چیزها را 50 الی 60 سالی است که پشت سر گذاشتهاند. دیگه برایشان جذابیت ندارد. اما این مسائل در ایران جذابیت دارد، چون چند سال اخیر شروع شده است و برای مخاطب، نو و تازگی دارد. غیر از این مردم ایران تفریحات دیگری ندارند و جایی نیست که بروند. گاهی وقتها به کافی شاپ و گالری میروند. در واقع علاوه بر این که از دوستداران هنر میروند به نوعی یک جایی شده برای تفریح کردن. میروند، آدمها را ببینند و با آنها آشنا شوند. این مسئله دیگری است که در خارج از کشور کسی نمیرود آن جا برای این که با کسی آشنا شود، میروند کار ببینند. من خودم به شخصه خوشحالم که به هر دلیل گالریها شلوغ هست و از کار نقاشان استقبال میکنند.
*به نظر شما فضای نمایشگاه چه قدر میتواند مردم را مجاب کند تا به نمایشگاه بیایند؟
این مساله به چند چیز بستگی دارد. من معتقدم که اولاً گالری باید در دسترس باشد، یعنی خیلی دور نباشد. چون برای خود بعضی وقتها یک آدرسهایی میآید که هم گمنام است و هم به خاطر یک نمایشگاه باید تا جایی بروید که همان رفت و برگشتنش باعث میشود که شما عذاب بکشید. اخیراً یک اتفاقی افتاده است و آن این است که در ظرف دو سه سال اخیر خیلی از گالریها به خیابان کریم خان زند و حومه آن آمدهاند. این یک مقداری کار را برای بینندهها راحتتر کرده است. چون خیلیها به خاطر همین ترافیک نمیتوانند به گالریها سر بزنند. یا از نظر مالی هم باید کلی خرج بکنند تا به این گالری برسند. مسئله دیگر این است که آثار چه کسی به نمایش گذاشته شود. آیا هنرمندی که گالری برگزارکرده، ارزش این را دارد و کارهایش آن قدر خوب است. همان طور که شما هم میدانید تعداد هنرمندان خوب خیلی زیاد نیست و پر کردن این همه گالری که شنیدم تعدادش به سیصد تا میرسد با آثار آرتیستها و هنرمندان کار مشکلی است، کار را هم برای گالری دار سخت میکند و هم برای کسی که میخواهد آن جا برود. طبق نظر من گالریهای خوب تهران ده الی پانزده تا بیشتر نیستند. شاید هم ده تا. بقیه هم خواستهاند جایی بازکرده باشند، اموراتشان بگذرد، سرگرم باشند، خودشان یک شغلی برای خودشان درست کنند، ولی گالری اصلی همان چند تایی هستند که قبل از انقلاب در ایران بودهاند و صاحب اسم و رسمی هستند و چند تا هم بعد از انقلاب باز شده است و واقعاً محل گالری و برخوردکسانی که درآن گالری مشغول به کار هستند، خیلی مهم است. به هر حال همه اینها باعث میشود جذابیتی برای مخاطب داشته باشد.
*اغلب گالریها فضای کمی دارند و برخی از هنرمندان مجبورند از بین آثارشان برخی را انتخاب کنند تا به نمایش بگذارند. مخصوصاً شما. به لحاظ وسعت گالریها با چه مشکلاتی مواجه هستیم.
هر گالری یک تخصصی دارد و من که کار میکنم می دانم کدام گالری آثارم را ببرم که قبول کنند. گالریهایی هستند که اصلاً با نوع کار من کار نمیکنند و یک سری گالریها هم وجود دارندکه با آثار مدرن کار میکنند. آدمهایی هم هستند که کارهای کلاسیک کار میکنند. اینها هم بستگی دارد به آن راه و روش گالری. ولی کار برای هنرمند هم خیلی مشکل است که گالری را انتخاب بکند. چون اکثر گالریها که بروی چه هنرمند معروف باشی چه نباشی، فوری می گویند دو الی سه سال آینده پر است. ولی من به عنوان کسی که مدتها نمایشگاه میگذارم، می دانم که واقعیتش این نیست، آنها جاهای خالی زیاد دارند، یک نوع پرستیژ برای خودشان درست میکنند. بعضی از گالریها هم واقعاً پر هستند. برای همین برای هنرمندان مخصوصاً جوانها خیلی مشکل است که کارشان را عرضه بکنند. یا گالریهای دولتی هستند که می گویند بیایند کارهایتان را نمایش بگذارید، اما واقعیت این است که آن جا کار فروش نمیرود. یا خیلیها نمیروند آن جا. این که هنرمند هم در واقع خیلی مشکل دارد، چون بعضی وقتها من دیدم هنرمند کارش خیلی خوب بوده و خیلی عالی بوده، اما اصلاً فروش نداشتهاند، برای این که اسم و رسمی نداشتهاند. این خیلی بد است، هنرمند جماعت آرزو دارد که کارهایش را ببینند و معروف شود. زمان لازم دارد و سالها طول میکشد از طرفی جوانهای امروز حوصله ندارند که صبر کنند، میخواهند زود معروف شوند. بعضی از هنرمندان هم به خاطر آشنایی و تصادف و... کارشان میگیرد که این هم یک نوع خوش شانسی هست که بعضیها دارند و بعضیها هم ندارند. منظور من این است که امضائ هنرمند مهم است. به هرحال یک عرضه و تقاضا است.
* در حال حاضر باغ کتاب، بزرگترین گالری هنری خاورمیانه با متراژ 1700 متر مربع را دارد.
بله در جریان هستم.
* آیا میتوانیم امیدوار باشیم که این گالری میل و رغبت خانوادهها را برای بازدید از نمایشگاه بیشتر بکند.
خانوادهها اغلب دوست دارند بروند یک جایی غذا بخورند و تفریح کنند و بگردند، اما در هر خانوادهای، آدمهایی هم هستند که هنر را میشناسند و دوست دارند که یک اثر هنری خوب ببینند. باغ کتاب هم به هر حال باید جا بیفتد. مثل خیلی از جاهای دیگر، زمانی که پل طبیعت و پارک آب و آتش را ساختند همه میگفتند وای کسی نمیآید این جا. اما الان میبینی که اصلاً دیگه مردم نمیتوانند آن جا جای پارک پیدا کنند. هر کار هنری و هر محلی که برای نمایش آثارهنری برای دیده شدن وشناختن به زمان نیاز دارد. کسانی که این مرکز را ساختهاند، باید صبر داشته باشند تا راه بیفتد.
*مدتی است که سینماها و کتابفروشی ها در کنار هم و در یک فصای مدرن قرار گرفتهاند و در فروش محصولات موفق هستند. قرار گرفتن گالری در این گونه فضاها میتواند در فروش کمک کند و علاوه بر فروش خود شما دوست دارید آثارتان را در این گونه فضاها مانند باغ کتاب ارائه دهید؟
راه اندازی یک محیط فرهنگی و هنری به عظمت مجموعه باغ کتاب، خیلی خوب است. در کنار هم قرار گرفتن مراکز هنری حسن خوبی دارد. مردم در کنار تفریح و گردش سری هم به گالری میزنند و با آثار هنری آشنا میشوند، شاید تا به حال هم به گالری نرفته باشد، اما کنار هم فرار گرفتن مراکز هنری توفیق اجباری است. وجود گالری در چنین فضاهایی برزگی لازم و ضروری است. وبه کسانی که این کار را انچام دادهاند، خسته نباشید می گویم و ان شائالله کارشان راه بیفتد. از من هم خواسته شده در این گالری کار بگدارم و از این بابت هم خوشحالم که درباغ کتاب، نمایشگاه آثارم را برگزار خواهم کرد.