اتاقی که فرزانه منصوری، همسرش دربارهی آن میگوید: «سال ۶۸ آمدیم به این خانه و از همان زمان این اتاق، اتاق کار نادر بود. قبلتر که اجاره نشین بودیم هم همیشه برای خودش اتاق کار داشت. در بعضی از خانهها، اتاقی مجزا و در بعضی دیگر نیز در گوشهای بساطش را پهن میکرد. اما وقتی آمدیم به این خانه، دیگر این اتاق محل کارش شد.»
مقواهای سفید مستطیلشکل، نوشتههایی با یک ماژیک سیاه و قرمز، برنامههای سالیانه نویسنده را مشخص میکند؛ برنامههایی دقیق و منظم برای تمام کارهایی که باید در یک سال انجام میداده است. همهی کارها به ترتیب با ماژیک سیاه و خطی خوب نوشته شده و کنار هر یک دایرههای خالی یا پر قرمزرنگ خودنمایی میکند؛ دایرههای خالی کارهای انجام نشده است و پررنگها، آنهایی است که انجام شده است. روی مقواها، نوشتههای دیگری هم هست: «شور، عشق، ادب، طهارت، پرهیز و کار، کار و کار.»
منصوری میگوید: «گاهی پیش میآمد که ایدهای به ذهنش میرسید و سریع آن را روی ورق با دستخطی عجیب مینوشت؛ اما به جز این لحظهها، حتی در نوشتن هم منظم بود. وقت نوشتن، صفحهها هیچ خط خوردگی نداشتند، چون حتی وقتی کلمه را جا میانداخت یا وقتی میخواست یک جمله را تغییر دهد، کل صفحه را از اول مینوشت. آنقدر تمیز و خوشخط مینوشت که وقتی دستنویس یک کتابش به چاپخانه میرفت، خودش یک تا دستنویس خوب بود.»
شهرداری سالها پیش نام خیابان هفدهم کارگر شمالی را که نادر ابراهیمی ۲۰ سال پایانی عمرش را در آن زندگی میکرد، به اسم نادر ابراهیمی تغییر داد. زمستان سال گذشته هم موزه و کتابخانهی زندهیاد نادر ابراهیمی در خانهی شعر و ادبیات (در باغ هنر منطقه فرهنگی گردشگری عباسآباد) با وسایل خانه و کتابهای آقای نویسنده افتتاح شد.