خیلی از ما او را با شعر «داروگ» در کتاب ادبیات مدرسه شناختیم. سراینده این شعر، علی اسفندیاری، معروف به نیما یوشیج است. کسی که جریان جدیدی به نام «شعر نو» را در دنیای شعر و ادبیات فارسی به راه انداخت.
نیما سال ۱۲۷۶ در روستای یوش استان مازندران به دنیا آمد. از یازدهسالگی برای ادامه تحصیل به تهران آمد. در ۲۲ سالگی در قسمت بایگانی وزارت مالیه استخدام شد و در ۲۳ سالگی اولین شعر خود را به نام «قصه رنگ پریده» سرود.
او در ۲۵ سالگی منظومه «افسانه» را سرود. منظومهای که آن را سرآغاز شعر نو فارسی میدانند. او بعدها در تحریریه مجله موسیقی مشغول کار مطبوعاتی شد و اشعارش را به چاپ رساند.
نیما ۱۳ دی ماه سال ۱۳۳۸، در سن ۶۲ سالگی، براثر ذاتالریه از دنیا رفت. اول او را در تهران دفن کردند اما ۳۴ سال بعد، در سال ۱۳۷۲، طبق وصیتش پیکرش را در به خانه محل تولدش در یوش بردند.
داروگ
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه میگویند: « میگریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر
بساطی که بساطی نیست
در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست
و جدار دندههای نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش میترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟