کتاب «خاطرههای پراکنده» هشت داستان دارد به نامهای: اتوبوس شمیران، دوست کوچک، خانهی مادربزرگ، پدر، خدمتکار، مادام گرگه، خانهای در آسمان و عادتهای غریب آقای «الف»در غربت. چهار خاطرهی اول به نوعی وامگرفته از خاطرات واقعی دوران کودکی نویسنده هستند. مثلا در داستان «اتوبوس شمیران» راوی خاطرهای از کودکیاش را تعریف میکند؛ وقتی دختر کوچکی بوده و همیشه با راننده اتوبوسی به نام عزیز آقا به منزل برمیگشته. عزیز آقا رانندهی خط واحد شمیران با موهای چرب و فرفری و قلبی مهربان.
برشی از کتاب: «روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشان را دارند. شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیدهی توبا خانم است: دراز، لاغر، با چشمهای ریز بدجنس . یکشنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط میچرخد. دوشنبه شکل آقای حشمتالممالک است: متین، موقر، با کت و شلوار خاکستری و عصا. سهشنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است. چهارشنبه خل است. چاق و چله و بگو بخند است. بوی عدسپلوی خوشمزهی حسن آقا را میدهد. پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد: صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است. مثل پدر، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی. رو به غروب، سنگین و دلگیر میشود، پر از دلهرههای پراکنده و غصههای بیدلیل و یکجور احساس گناه و دلدرد از پرخوری ظهر...»
این کتاب را میتوانید از کتابفروشی بخش بزرگسال باغ کتاب تهران تهیه کنید.